بازی Vampire: The Masquerade – Bloodlines یک بازی نقشآفرینی اکشن اول شخص بود که در سال 2004 در اوج دوران شکوفایی سبک FPS RPG منتشر شد. زمانی که عناوینی مانند Deus Ex و The Elder Scrolls 3: Morrowind به سرعت از قفسهها جمع میشدند. این فرنچایز برای مدتی خاموش بود، اما اکنون از گور برخاسته است — اما شخصاً آرزو میکردم هنوز دفن شده بود!
Vampire: The Masquerade – Bloodlines 2، از استودیوی The Chinese Room، دوباره سبک FPS RPG را احیا میکند، اما بسیاری از جنبهها را نادیده میگیرد. این بازی به بازیکنان چیز زیادی فراتر از تجربه بازی کردن به عنوان یک خونآشام جذاب در مرکز شهر سیاتل آینده ارائه نمیدهد. من تنها مدت کوتاهی نسخه اصلی بازی را تجربه کرده بودم، که داستان، شخصیسازی و حس بیباکی بیشتری نسبت به تمام مدتی که در نسخه جانشینش گذراندم، داشت.
در Bloodlines 2، بازیکنان نقش Phyre را بر عهده میگیرند، یک خونآشام باستانی که به عنوان «عشایری» شناخته میشود و پس از یک قرن خواب زمستانی توسط فابین، یک کارآگاه خونآشام بیدار میشود. در آنچه که کپیبرداری آشکاری از Cyberpunk 2077 به نظر میرسد، Phyre بدن فابین را از هم میدرد و روح کارآگاه اکنون در ذهن Phyre جای میگیرد. این دو باید کشف کنند چه کسی علامت را روی دست Phyre گذاشته و توطئهای مربوط به یک قاتل زنجیرهای خونآشام از یک قرن پیش را حل کنند.
ظاهراً این موضوع جالب به نظر میرسد، تا زمانی که متوجه شوید عناصر نقشآفرینی و کارآگاهی چقدر بیاهمیت هستند. بخشهای «نقشآفرینی» و «جرمحلکردن» که باید هسته اصلی گیمپلی را تشکیل دهند، به سختی وجود دارند.
شاید تنها جنبه مثبت بازی، مکانیک Titular Masquerade باشد. Vampire: The Masquerade، که به عنوان یک بازی RPG رومیزی در اوایل دهه 90 شروع شد، بر مخفیشدن خونآشامها از انسانها در دنیایی شبیه به دنیای ما تمرکز دارد، و از قوانینی به نام Masquerade پیروی میکند.
Click here to preview your posts with PRO themes ››
Bloodlines 2 این مکانیک را مانند سیستم تعقیب GTA در خود جای داده است. اگر در ملاء عام هستید، پرش دوبل، استفاده از قدرتها یا گاز گرفتن کسی باعث میشود این سیستم از سبز به قرمز تغییر کند. میتوانید از دید انسانها پنهان شوید یا از آنها دور شوید تا سطح آن را کاهش دهید. پرکردن کامل نوار باعث میشود نیروهای خونآشام که مسئول حفظ Masquerade هستند، شما را بدون هیچ هشداری به میخ بکشند. این سیستم به خوبی با Phyre، که سعی دارد در بین انسانها مخلوط شود، کار میکند و به ایده تلاش برای زندگی در دنیای مدرن به عنوان یک خونآشام کمک میکند.
بقیه بازی کموبیش پراکنده است. هیچ سیستم Leveling یا آماری وجود ندارد. XP فقط تواناییهای مرتبط با قبیله انتخابی شما را باز میکند: Brujah، Tremere، Banu Haqim، Ventrue و Toreador، که همگی به سبکهای بازی مختلف اختصاص دارند. اگر میخواهید با سرعت بسیار بالایی به مردم مشت بزنید، به قبیله پرخاشگر Brujah میروید یا میتوانید با Banu Haqim پنهان شوید. Phyre بهعنوان یک خونآشام باستانی در واقع میتواند تواناییهای سایر قبیلهها را نیز بیاموزد، اما این تنها بخشی از گزینههای نقشآفرینی موجود است، زیرا Phyre صرف نظر از اینکه در کدام قبیله هستید، به همان اندازه قدرتمند خواهد بود.
علیرغم انبوهی از تواناییها، مبارزات بسیار خستهکننده هستند. میتوانید هیپنوتیزم کنید، زمان را متوقف کنید یا خون را به جوش بیاورید، اما در غیر این صورت، فقط به مشت و لگد محدود میشوید. Phyre دارای دورجنبانی است تا چاقو پرتاب کند یا با تفنگ شلیک کند، اما هرگز سلاح تجهیز نمیکند. جاخالیدادن و دفع حمله در دسترس هستند، و با تمرین کافی، میتوان به راحتی با دشمنان مقابله کرد. در کل، مبارزات بسیار محدودکننده هستند و گزینههای کمتری را نسبت به نسخه قبلی خود ارائه میدهند، که بیش از 20 سال پیش عرضه شد.
Click here to preview your posts with PRO themes ››
دشمنان عمدتاً خونآشامهای سطح پایین به نام Ghoul هستند، که گوشت دم توپ هستند و میتوانند شما را در هنگام محاصره غافلگیر کنند. دشمنان قویتری نیز وجود دارند، اما آنها را تا نزدیکی پایان بازی نخواهید دید. مبارزات با باسها وجود دارند اما قابل توجه نیستند.
سمت کارآگاهی بدتر است. پس از برخی از ماموریتها، Phyre باید برای خوابیدن به پناهگاه خود بازگردد. در حالی که به خواب رفته، فابین بخشهایی از زندگی خود را دوباره زنده میکند و با استفاده از مهارتهایی مانند فریبدادن مردم، خواندن ذهن یا ارتباط با اشیاء بیجان، قتلها را حل میکند. بعدها، یک قفسه پرونده تمام سوابق جنایی را که ممکن است مربوط به پرونده باشد، ارائه میدهد، زیرا ظاهراً هیچکس در سیاتل از رایانه استفاده نمیکند.
در ابتدا، به نظر میرسد این یک نوع ماموریت جانبی جالب برای بازی باشد، اما حل این معماها بیشتر شامل رفتن از مکانی به مکان دیگر، صحبت با هر کسی، استفاده از درختان گفتگو است که به سختی پیامدهایی برای گفتن حرف اشتباه دارند، و سپس رفتن به نقطه بعدی است تا زمانی که به شما گفته شود چه اتفاقی افتاده است.
این خاطرات با این طرح مرتبط هستند: هنگامی که فابین به دهه 1920 بازمیگردد، رویدادی را به یاد میآورد که به برخی از داستانهای پسزمینهای مرتبط با معمای کلی فعلی که Phyre در تلاش برای حل آن است، میدهد. اما پس از مدتی این کار خستهکننده میشود، زیرا هیچکدام از این شخصیتها جالب نیستند و همانطور که قبلاً گفتم، به نظر میرسد هیچگونه حالت شکست وجود ندارد، زیرا به نظر میرسد غیرممکن است که معما را حل نکرد زیرا تنها مانعی که با آن روبرو میشوید، شخص یا چیزی است که شما نیاز به استفاده از قدرتهای فابین بر روی آن دارید.
Click here to preview your posts with PRO themes ››
##
میخی در چشمانم فرو کن
میخواهم بگویم که شخصیتها حداقل از نظر بصری جالب به نظر میرسند، اما این حس به سرعت از بین میرود. متوجه خواهید شد که انیمیشنهای آنها چقدر خالی از احساس یا جزئیات هستند.
محیط سیاتل حال و هوای سایبرپانک با کولاک دارد، اما هیچ چیزی در طول زمان تغییر نمیکند. NPCها در خیابان سرگردان هستند، یا در مورد سرما فریاد میزنند، به دنبال دعوا با شما هستند یا سعی میکنند با شما رابطه جنسی داشته باشند. حدود دوازده مکان برای بازدید وجود دارد که در هر کدام یک یا دو NPC مهم وجود دارد. کل شهر خالی و بیروح به نظر میرسد.
در کل، Bloodlines 2 فقط یک ناامیدی است. باید سرشار از سبک و حس و حال گوتیک باشد که باعث شود بخواهید ناخنهایتان را سیاه کنید و آهنگهایی از گروه My Chemical Romance گوش دهید. در عوض، فقط همان کار تکراری است که هیچ الهام و چالشی ندارد. این هم کمکی نمی کند که هنگام بازی با PS5 من، بازی بارها و بارها با مشکل مواجه شد. اگر ناامید هستید که بقیه ماه اکتبر را به عنوان یک خون آشام بگذرانید، بروید Baldur’s Gate 3 را بردارید و به جای این بازی به عنوان آستاریون بازی کنید.