نتایج یک مطالعه جدید و جامع نشان میدهد که عملکرد دانشجویان در امتحانات به شدت تحت تأثیر زمان برگزاری آن قرار دارد. این تحقیق شواهد قویای ارائه میدهد که برخلاف تصور رایج، صبح زود نه تنها بهترین زمان برای آزمون نیست، بلکه میتواند بدترین زمان ممکن برای سنجش تواناییهای شناختی دانشجویان باشد. این یافتهها، نهادهای آموزشی را به بازنگری در برنامهریزی امتحانات و در نظر گرفتن ریتمهای طبیعی بدن انسان برای دستیابی به نتایج عادلانهتر و دقیقتر ترغیب میکند.
این پژوهش که توسط محققان برجسته دانشگاه مسینا در ایتالیا انجام شده، ابعاد گستردهای از این تأثیر را روشن ساخته است. آنها با تحلیل دادههای حاصل از بیش از ۱۰۴ هزار امتحان شفاهی، به الگوهای واضحی در نرخ موفقیت دانشجویان دست یافتهاند که بهطور سیستماتیک در طول روز تغییر میکند. این حجم بالای دادهها، اعتبار آماری بالایی به نتایج این مطالعه بخشیده و آن را به یکی از مهمترین تحقیقات در این زمینه تبدیل کرده است. این یافتهها میتوانند تأثیرات عمیقی بر نحوه برنامهریزی امتحانات در سطوح مختلف آموزشی، از مدارس ابتدایی تا دانشگاهها، داشته باشند.
جزئیات پژوهش دانشگاه مسینا: آمار و ارقام شگفتانگیز
پروفسور «کارملو ماریو ویکاریا»، سرپرست این پژوهش در دانشگاه مسینا، اعلام کرده است که یافتههای آنها نشان میدهد اوج عملکرد دانشجویان در آزمونها حوالی ساعت ۱۲ ظهر مشاهده میشود. طبق این مطالعه، نرخ قبولی دانشجویان در امتحانات شفاهی در ساعت ۱۲ ظهر به اوج ۷۲ درصد میرسد که رقمی قابل توجه است. این در حالی است که همین نرخ موفقیت در ساعت ۸ صبح، یعنی در ابتدای ساعات کاری و آموزشی، به مراتب پایینتر و تنها ۵۴ درصد گزارش شده است. این تفاوت ۱۸ درصدی، اهمیت زمانبندی را بیش از پیش آشکار میسازد.
نتایج همچنین نشان میدهد که عملکرد دانشجویان در ساعات بعدازظهر نیز رو به افول میرود. به عنوان مثال، نرخ قبولی در ساعت ۴ بعدازظهر به ۵۱ درصد کاهش مییابد که حتی از نرخ ساعت ۸ صبح نیز پایینتر است. این نشاندهنده یک منحنی عملکردی در طول روز است که از صبح زود شروع به افزایش میکند، در حوالی ظهر به اوج میرسد و سپس در طول بعدازظهر تدریجاً کاهش مییابد. در ساعات ۱۱ صبح و ۱ ظهر نیز نرخ قبولی بهترتیب ۶۷ درصد گزارش شده است که همچنان بالاتر از ساعات اولیه صبح و اواخر بعدازظهر است. این آمار و ارقام، یک الگوی مشخص را در تواناییهای شناختی افراد در طول روز نمایان میسازد.
این پژوهش به وضوح نشان میدهد که صرفنظر از آمادگی تحصیلی دانشجو، زمان برگزاری آزمون میتواند بهطور قابل ملاحظهای بر نتیجه نهایی تأثیر بگذارد. این یافتهها میتواند پیامدهای مهمی برای سیستمهای آموزشی داشته باشد، زیرا ناعادلانه است که دانشجویان صرفاً به دلیل زمانبندی نامناسب امتحان، نتوانند پتانسیل واقعی خود را نشان دهند. بنابراین، با درک این ریتمهای طبیعی بدن، میتوانیم سیستمهای ارزیابی را بهینهسازی کنیم تا هم برای دانشجویان و هم برای اساتید، نتایج مطلوبتری به همراه داشته باشد.
تأثیر زمان بر عملکرد شناختی: چرا ظهر بهترین است؟
اگرچه محققان دانشگاه مسینا نتوانستهاند علت دقیق این روند را به صورت قطعی مشخص کنند، اما فرضیات قویای در مورد دلایل پشت این الگو وجود دارد. اوج عملکرد در حوالی ظهر به خوبی با شواهد علمی موجود در مورد تواناییهای شناختی انسان در طول روز مطابقت دارد. مطالعات بیولوژیکی و روانشناختی نشان میدهند که سطح هوشیاری، تمرکز، سرعت پردازش اطلاعات و قابلیتهای حافظه در بسیاری از افراد در طول صبح افزایش مییابد و در ساعات میانی روز به اوج خود میرسد. این پدیده به ریتم شبانهروزی (Circadian Rhythm) بدن انسان مرتبط است.
ریتم شبانهروزی، ساعت بیولوژیکی داخلی بدن است که چرخههای خواب و بیداری، دما و سطح هورمونها را تنظیم میکند. برای بسیاری از افراد، اوج هوشیاری و عملکرد شناختی در اواخر صبح تا اوایل بعدازظهر رخ میدهد. صبح زود، بدن هنوز در حال خروج از حالت خواب است و ممکن است به اوج عملکرد شناختی خود نرسیده باشد. همینطور در اواخر بعدازظهر و عصر، با کاهش انرژی و افزایش خستگی ذهنی، عملکرد شناختی نیز شروع به افول میکند. این کاهش میتواند ناشی از انباشت فعالیتهای ذهنی در طول روز و کاهش سطح گلوکز و سایر مواد مغذی در مغز باشد.
این الگو توضیح میدهد که چرا دانشجویان در ساعات اولیه صبح ممکن است با مشکلاتی نظیر کندی در تفکر، دشواری در یادآوری اطلاعات و کاهش تمرکز مواجه شوند. این مسئله به ویژه برای آزمونهایی که نیاز به حل مسئله پیچیده، تفکر انتقادی و یادآوری دقیق جزئیات دارند، حیاتی است. حتی اگر دانشجویی شب قبل به خوبی مطالعه کرده باشد، ممکن است به دلیل عدم هماهنگی با ریتم طبیعی بدن خود در صبح زود، نتواند تمام تواناییهایش را به نمایش بگذارد.
خستگی تصمیمگیری اساتید: عاملی پنهان در نتایج آزمون
یکی دیگر از عوامل مهمی که محققان به آن اشاره کردهاند، پدیده “خستگی تصمیمگیری” (Decision Fatigue) در اساتید است. خستگی تصمیمگیری به کاهش کیفیت تصمیمگیری پس از انجام یک سری طولانی از تصمیمگیریها اطلاق میشود. اساتید دانشگاهی، به خصوص در امتحانات شفاهی، در طول روز باید هزاران تصمیم کوچک و بزرگ بگیرند: از ارزیابی پاسخهای دانشجویان و تخصیص نمرات، تا مدیریت زمان و حتی برخورد با استرس دانشجویان. این فرایند ذهنی طاقتفرساست.
وقتی اساتید در طول روز به صورت مداوم در حال ارزیابی و تصمیمگیری هستند، سطح انرژی ذهنی آنها کاهش مییابد. این کاهش انرژی میتواند منجر به تصمیمگیریهای سختگیرانهتر، کمتر منعطف و حتی غیرمنصفانهتری شود. برای مثال، یک استاد ممکن است در ساعات اولیه صبح که پرانرژیتر است، با یک پاسخ borderline با ملایمت بیشتری برخورد کند، در حالی که در اواخر بعدازظهر، به دلیل خستگی، همان پاسخ را رد کند. این موضوع به خصوص در امتحانات شفاهی که جنبههای ذهنی و تفسیری قویتری دارند، نمود بیشتری پیدا میکند.
این فرضیه توسط تحقیقات مشابهی در زمینههای دیگر نیز پشتیبانی میشود. به عنوان مثال، این مطالعه به پژوهشی اشاره میکند که نشان داده است قاضیها در ابتدای جلسات کاری یا بلافاصله پس از استراحت ناهار، تصمیمهای ملایمتری میگیرند و احتمال صدور احکام مساعدتر برای متهمان بیشتر است. این همبستگی بین خستگی ذهنی و تغییر در تصمیمگیریها، نشاندهنده یک پدیده انسانی فراگیر است که نه تنها در محیطهای آکادمیک، بلکه در سیستم قضایی و حتی در مصاحبههای شغلی نیز میتواند تأثیرگذار باشد. بنابراین، برای اطمینان از عدالت در ارزیابیها، توجه به وضعیت ذهنی ارزیابها نیز به اندازه ارزیابیشوندگان حیاتی است.
پیامدهای گستردهتر: از دانشگاه تا مصاحبههای شغلی و دادگاهها
یافتههای این تحقیق تنها به محیطهای آکادمیک محدود نمیشود و میتواند پیامدهای گستردهای در سایر حوزههای ارزیابی و تصمیمگیری داشته باشد. همانطور که پروفسور ویکاریا اشاره کرده، این الگو ممکن است در موقعیتهای ارزیابی دیگری مانند مصاحبههای شغلی، جلسات دادگاه، یا حتی ارزیابیهای پزشکی نیز وجود داشته باشد. هر جا که عملکرد ذهنی یک فرد در زمان مشخصی مورد سنجش قرار گیرد، این پدیده میتواند تأثیرگذار باشد.
در مصاحبههای شغلی، زمانی که یک داوطلب مصاحبه میشود، عملکرد او نه تنها به تواناییها و تجربه او، بلکه به سطح هوشیاری و تمرکز او در آن لحظه بستگی دارد. اگر مصاحبهشونده در ساعات غیربهینه خود باشد، ممکن است نتواند به بهترین نحو خود را معرفی کند. به همین ترتیب، خستگی تصمیمگیری مصاحبهکنندگان نیز میتواند بر ارزیابی نهایی آنها تأثیر بگذارد. این امر میتواند منجر به از دست رفتن استعدادهای بالقوه و یا انتخابهای غیربهینه برای سازمانها شود.
در دادگاهها، جایی که سرنوشت افراد در گرو تصمیمگیریهای قاضی یا هیئت منصفه است، تأثیر زمان بر عملکرد شناختی اهمیت حیاتی پیدا میکند. اگر قاضی یا اعضای هیئت منصفه در ساعات خستگی ذهنی قرار داشته باشند، این موضوع میتواند بر انصاف و دقت تصمیمات آنها تأثیر بگذارد. این یافتهها نشان میدهد که حتی با وجود قوانین و پروتکلهای سفت و سخت، عوامل انسانی و بیولوژیکی میتوانند بهطور ناخواسته بر عدالت تأثیرگذار باشند. درک این دینامیکها میتواند به طراحی سیستمهای عادلانهتر در تمامی زمینهها کمک کند.
توصیههای کاربردی برای دانشجویان و نهادهای آموزشی
با توجه به نتایج این تحقیق، چندین توصیه کاربردی برای بهبود عملکرد در آزمونها و ارزیابیها وجود دارد. برای دانشجویان، افزایش آگاهی در مورد ریتمهای شبانهروزی بدنشان بسیار مهم است. تلاش برای داشتن خواب باکیفیت و کافی، به خصوص شب قبل از آزمون، اولین گام است. همچنین، استفاده از زمانهای استراحت ذهنی قبل از آزمون میتواند به بازیابی انرژی و افزایش تمرکز کمک کند. اگر امکان انتخاب زمان آزمون وجود دارد، دانشجویان باید سعی کنند ساعات اواخر صبح را انتخاب کنند، چرا که این زمان اوج توانایی شناختی بسیاری از افراد است. علاوه بر این، مصرف یک صبحانه مقوی و آبرسانی مناسب بدن نیز میتواند به حفظ سطح انرژی و هوشیاری در طول آزمون کمک شایانی کند.
برای نهادهای آموزشی، این تحقیق چراغ راهی برای بازنگری در برنامهریزی امتحانات است. توصیه میشود که جلسات مهم و حساس ارزیابی، بهجای صبح زود یا اواخر بعدازظهر، به ساعات پایانی صبح موکول شوند تا نتایج بهتری حاصل شود. این تغییر میتواند به دانشجویان اجازه دهد تا در بهترین حالت شناختی خود حضور یابند و تواناییهای واقعی خود را به نمایش بگذارند. همچنین، برای آزمونهای طولانی، در نظر گرفتن استراحتهای کوتاه برای هم دانشجویان و هم ارزیابها میتواند به کاهش خستگی تصمیمگیری و بهبود کیفیت ارزیابی کمک کند.
در نهایت، این مطالعه بر اهمیت درک عوامل محیطی و بیولوژیکی فراتر از صرفاً محتوای آکادمیک در فرآیند یادگیری و ارزیابی تأکید دارد. با پیادهسازی این تغییرات، میتوانیم به سمت یک سیستم آموزشی حرکت کنیم که نه تنها دانش را میسنجد، بلکه شرایطی را فراهم میکند که هر دانشجو فرصت عادلانه و بهینهای برای موفقیت داشته باشد.