مقدمه: نبرد داوود و جالوت در دنیای فناوری
اگر در تصورات خود، شکایت از یک غول فناوری مانند اپل را کاری ساده و بیدردسر میپندارید، باید با واقعیتهای هزینههای حقوقی اینگونه پروندهها آشنا شوید که میتواند به میلیونها دلار برسد و حتی برای شرکتهای بزرگ نیز بار سنگینی محسوب شود. نبرد حقوقی میان شرکت فناوری پزشکی ماسیمو (Masimo) و اپل، مثالی بارز از چنین پروندههای پرهزینه و پیچیدهای است که هزینههای آن فراتر از تصورات اولیه میرود. این درگیری که از سال ۲۰۲۰ آغاز شده، نه تنها به یک چالش بزرگ قانونی تبدیل شده، بلکه بخش قابل توجهی از منابع مالی ماسیمو را به خود اختصاص داده است. این پرونده نشان میدهد که حتی با دستیابی به پیروزیهای مهم حقوقی، مسیر پر فراز و نشیب دادگاهها چقدر میتواند پرهزینه باشد و چه فشاری را بر شرکتهای کوچکتر وارد کند.
این مقاله به بررسی جزئیات این پرونده و ابعاد مالی آن میپردازد و نشان میدهد که چرا مقابله حقوقی با شرکتهای قدرتمند تکنولوژی، تنها برای کسانی میسر است که از منابع مالی و استراتژیهای حقوقی بسیار قوی برخوردار باشند. ما هزینههایی را که ماسیمو در طول این سالها متحمل شده، واکاوی میکنیم و دلایل این هزینههای گزاف را مورد تحلیل قرار میدهیم. همچنین، به پیامدهای این پرونده برای بازار فناوری و شرکتهایی که در آینده ممکن است با چنین چالشهایی روبرو شوند، خواهیم پرداخت. در نهایت، درسی که میتوان از این نبرد حقوقی گرفت، درک عمیقتر از پیچیدگیها و هزینههای هنگفت نظام حقوقی در دنیای مدرن فناوری است.
رونق دعوای ماسیمو و اپل: هزینههای سرسامآور
شرکت ماسیمو از سال ۲۰۲۰ درگیر یک دعوای حقوقی گسترده با اپل بوده است که محور اصلی آن، فناوری سنجش اکسیژن خون در اپل واچ است. این پرونده با اتهاماتی نظیر سرقت اسرار تجاری و نقض پتنتهای ثبت شده آغاز شد و به یکی از پرهزینهترین پروندههای حقوقی در صنعت فناوری تبدیل گشت. ماسیمو بهصورت منظم هزینههای مرتبط با این پرونده را در گزارشهای مالی فصلی خود منتشر کرده است. اگرچه شیوه گزارشدهی این هزینهها در طول پنج سال گذشته دستخوش تغییراتی شده، اما مرور دقیق این گزارشها به وضوح نشان میدهد که چقدر شکایت از شرکتی به بزرگی اپل میتواند گرانقیمت تمام شود. این هزینهها شامل دستمزد وکلای برجسته، هزینههای کارشناسی، تحقیقات گسترده، و سایر مخارج قانونی مرتبط با روند دادگاه میشود.
پرونده شکایت ماسیمو علیه اپل که به دلیل نقض پتنتهای مرتبط با سنجش اکسیژن خون مطرح شده بود، رسماً از سال ۲۰۲۱ کلید خورد و با فراز و نشیبهای فراوان، سرانجام در دسامبر ۲۰۲۳ (آذر و دی ۱۴۰۲) به ممنوعیت واردات مدلهای خاصی از اپل واچ به ایالات متحده انجامید. در پی این حکم، اپل ناچار شد قابلیت سنجش اکسیژن خون را از ساعتهای هوشمند خود در بازار آمریکا حذف کند که ضربه بزرگی به این شرکت محسوب میشد. هزینههایی که ماسیمو برای پیگیری این پرونده متحمل شده، به وضوح نشاندهنده ابعاد مالی عظیم چنین نبردهای حقوقی است: در سال ۲۰۲۱، ماسیمو ۵.۵ میلیون دلار صرف کرد، این رقم در سال ۲۰۲۲ به ۲۸.۷ میلیون دلار افزایش یافت، و در سال ۲۰۲۳ از مرز ۴۰ میلیون دلار گذشت. در سال ۲۰۲۴ نیز این هزینهها به ۷۰ میلیون دلار بالغ شد که نشان از افزایش تصاعدی مخارج حقوقی دارد.
چرا شکایت از غولهای فناوری اینقدر گران است؟
هزینههای گزافی که شرکتهایی مانند ماسیمو برای شکایت از غولهای فناوری مانند اپل متحمل میشوند، دلایل متعددی دارد که فهم آنها به درک پیچیدگیهای نظام حقوقی در حوزه فناوری کمک میکند. اولین و شاید مهمترین عامل، تیمهای حقوقی عظیمی است که شرکتهای بزرگ در اختیار دارند. این تیمها متشکل از بهترین وکلای متخصص در حوزه پتنت و مالکیت فکری هستند که دستمزدهای بسیار بالایی دریافت میکنند. هر شرکت بزرگ فناوری، دارای بخشهای حقوقی داخلی گستردهای است که دهها و حتی صدها وکیل را در استخدام خود دارد و در صورت نیاز، وکلای خارجی و شرکتهای حقوقی معتبر را نیز به خدمت میگیرد تا اطمینان حاصل کند که هیچ دریچهای برای شکست باقی نمیماند.
دومین دلیل، مدت زمان طولانی این پروندهها است. همانطور که در مورد ماسیمو و اپل مشاهده شد، یک پرونده حقوقی میتواند سالها به طول انجامد. هر سال، جلسات دادگاه، تحقیقات، کشف اسناد، و استماع شهود هزینههای جاری سنگینی را به همراه دارد. علاوه بر این، هزینههای مربوط به کارشناسان فنی و متخصصان صنعت که برای تحلیل و تایید ادعاهای نقض پتنت به کار گرفته میشوند، بسیار بالاست. این کارشناسان باید دانش عمیقی در زمینههای تخصصی داشته باشند و اغلب برای تحلیلهای پیچیده و شهادت در دادگاه، مبالغ کلانی دریافت میکنند. همچنین، پروسه “کشف اسناد” (Discovery) که شامل جمعآوری و بررسی حجم عظیمی از اطلاعات، ایمیلها و اسناد داخلی شرکتهاست، خود به تنهایی میتواند میلیونها دلار هزینه داشته باشد، زیرا نیاز به تیمهای بزرگی از کارشناسان و نرمافزارهای خاص برای مدیریت این حجم از داده دارد.
اثرات جانبی و پیامدهای این نبردها
هزینههای حقوقی تنها به مبالغ مستقیم پرداختی به وکلا و کارشناسان محدود نمیشود. این پروندهها اثرات جانبی و پیامدهای غیرمستقیم فراوانی نیز دارند که میتواند به مراتب بیشتر از هزینههای مستقیم باشد. برای شرکتهایی مانند ماسیمو، درگیر شدن در چنین نبردهایی به معنای تخصیص بخش قابل توجهی از منابع مدیریتی و اجرایی به این پروندههاست. مدیران ارشد و مهندسان کلیدی باید ساعتهای بیشماری را صرف آمادهسازی برای شهادت، بررسی اسناد و همکاری با تیم حقوقی کنند، که این امر میتواند تمرکز آنها را از فعالیتهای اصلی شرکت، مانند تحقیق و توسعه یا تولید محصولات جدید، منحرف کند. این انحراف منابع انسانی و مالی میتواند نوآوری را کند کرده و شرکت را در بازار رقابتی عقب بیندازد.
یکی دیگر از پیامدهای مهم این دعاوی، تأثیر آنها بر اعتبار و برند شرکتهاست. چهره عمومی شرکتها ممکن است در طول این نبردها آسیب ببیند، بهویژه اگر اخبار منفی یا اتهامات جدی مطرح شود. حتی اگر شرکت در نهایت پیروز شود، این درگیریهای طولانی میتواند تأثیرات منفی بر روابط با مشتریان، شرکا و سرمایهگذاران داشته باشد. برای شرکتهای کوچکتر که سعی در نوآوری و رقابت با غولهای فناوری دارند، هزینههای سرسامآور این دعاوی میتواند به عنوان یک سد ورودی عمل کند و آنها را از ورود به بازارهایی که شرکتهای بزرگ در آن تسلط دارند، بازدارد. این امر میتواند منجر به کاهش رقابتپذیری در بازار و انحصارطلبی بیشتر شرکتهای بزرگ شود، زیرا شرکتهای کوچکتر توانایی مقابله با چنین چالشهای حقوقی را ندارند.
نتیجهگیری: نگاهی به آینده
پرونده ماسیمو علیه اپل، با هزینههای حقوقی سر به فلک کشیدهاش که به ۲۰۰ میلیون دلار نزدیک میشود، درسی مهم برای تمامی فعالان حوزه فناوری دارد: شکایت از یک غول فناوری، نبردی تمامعیار است که تنها با پشتوانه مالی و حقوقی قوی امکانپذیر است. این پرونده نشان داد که حتی یک شرکت کوچکتر نیز میتواند با استقامت و سرمایهگذاری هنگفت در بخش حقوقی، به پیروزیهای مهمی دست یابد و حتی شرکتی به بزرگی اپل را وادار به تغییر رویه کند. با این حال، هزینه این پیروزی بسیار سنگین بوده و بخش قابل توجهی از منابع مالی ماسیمو را در طول سالها به خود اختصاص داده است. این امر، نهتنها به روشن شدن ابعاد مالی پنهان چنین نزاعهایی کمک میکند، بلکه سوالاتی را در مورد دسترسی به عدالت برای شرکتهای کوچکتر در برابر ابرقدرتهای تکنولوژی مطرح میسازد.
در نهایت، میتوان گفت که پروندههای حقوقی در دنیای فناوری تنها به بحثهای قانونی و فنی محدود نمیشوند، بلکه به یک بازی بزرگ مالی تبدیل شدهاند که تنها با حضور بازیگران قدرتمند میتوان در آن به موفقیت دست یافت. این روند ممکن است نوآوری را در برخی زمینهها کند کند، زیرا شرکتهای نوپا از ترس درگیر شدن در چنین هزینههایی، از سرمایهگذاری در حوزههایی که ممکن است با پتنتهای غولهای فناوری در تضاد باشد، خودداری کنند. در آینده، برای حفظ رقابت و نوآوری در صنعت فناوری، نیاز به راهکارهای جدیدی برای حل و فصل اختلافات حقوقی خواهیم داشت تا از تحمیل هزینههای گزاف به شرکتهای نوآور و کوچکتر جلوگیری شود.
منبع: Zoomit