آبفا میگوید «افت فشار» ولی مردم آن را «قطعی آب» صدا میزنند. نام آن هرچه باشد روزهای آخرالزمانی را در همه استانهای کشور رقم زده است.
از اوایل خرداد امسال، یعنی قبل از این که زندگی به قبل و بعد از جنگ تقسیم شود هشدار داده شده بود که کاهش ۴۰ درصدی بارشها نسبت به سال گذشته از یک طرف و از طرف دیگر افت ۴۱ درصدی ورودی سدها قرار است ما را وارد یک بحران فراگیر و کمسابقه کند. این وضعیت، ترکیبی از عوامل طبیعی و انسانی است که به این خشکسالی بیسابقه در نیم قرن اخیر انجامیده است.
بحران آب از اقلیم خشک تا الگوی مصرف
اگر قرار باشد عواملی که بیآبی را رقم زده به دو دسته انسانی و طبیعی تقسیم کنیم، به گفته هدایت فهمی، پژوهشگر و مدیر سابق دفتر منابع آب وزارت نیرو، «مهمترین عامل طبیعی آن، خشکسالی و تغییر اقلیم است.» او میگوید که سازمان تحقیقات آب سالها پیش هشدار داده بود روزی خواهد آمد که حتی قادر به تامین آب شرب هم نخواهیم بود اما این مسئله از سوی مدیران جدی گرفته نشد و هشدارهای لازم نادیده گرفته شدند.
سازمان تحقیقات آب سالها پیش هشدار داده بود روزی خواهد آمد که حتی قادر به تامین آب شرب هم نخواهیم بود
گزارشهای رسمی نشاندهنده کاهش ۳۹ درصدی ارتفاع كل ريزشهای جوی كشور نسبت به میانگین دوره مشابه سال گذشته است. طوری که وقتی میزان بارندگی سالانه را روی یک نمودار ترسیم کنیم، امسال در مجموع ۵۷ سال گذشته، به جز یکسال (سال آبی ۸۶ – ۸۷) کمبارشترین و بهعبارتی خشکترین سال نیم قرن اخیر بوده است. این آمار و ارقام، عمق بحران را به وضوح نشان میدهد و نیاز به اقدامات فوری را برجسته میسازد.
از نظر بارندگی، استانهای هرمزگان، سیستان و بلوچستان و بوشهر قرمزترین وضعیت را داشتهاند و اوضاع خوزستان و کهگیلویه و بویراحمد هم در شرایط هشدارآمیز قرار دارد. این نشان میدهد که بحران آب تنها مختص به یک شهر نیست و ابعاد ملی دارد. شرایط بقیه شهرها نیز تعریفی ندارند و در بسیاری از مناطق شاهد تنشهای جدی آبی هستیم که زندگی روزمره شهروندان را مختل کرده است.
اگر فقط ۱۰ درصد در کشاورزی صرفهجویی میشد کمآبی نداشتیم
از اقلیم خشک که بگذریم، «وضعیت مصرف آب» عامل دیگر بیآبی در روزهای گذشته بوده است. دولت میگوید هر فرد در شبانهروز باید ۱۳۰ لیتر آب مصرف کند اما در حال حاضر این عدد ۲۲۰ لیتر است. این تفاوت فاحش در میزان مصرف، نشاندهنده نیاز مبرم به اصلاح الگوی مصرف در بین شهروندان است. اگرچه به نظر میرسد مصرف آب شرب یکی از عوامل کمآبی بوده، اما نمودارها نشان میدهند که این موضوع آنقدرها که روی آن تاکید میشود جدی نیست و سهم کمتری در کل مصرف دارد.
صاحبنظران حوزه آب میگویند که کشاورزی ۸۰ درصد و صنعت ۲.۱ درصد از آب کشور را مصرف میکند. در مقابل، سهم مصرف شرب تنها ۸.۲ درصد است. با این حساب، آیا صرفهجویی در زندگی روزمره واقعاً دردی از این بحران دوا میکند؟ هدایت فهمی توضیح میدهد: «مصرف آب در بخش کشاورزی آنقدر زیاد است که اگر ۱۰ درصد هم صرفهجویی میکردیم، حدود ۹ میلیارد متر مکعب، یعنی بیش از نیازهای فعلی امروز، آب تامین میشد. این رقم نشاندهنده پتانسیل عظیم صرفهجویی در بخش کشاورزی است که میتواند گرهگشای بسیاری از مشکلات فعلی باشد.»
مصرف آب در بخش کشاورزی آنقدر زیاد است که اگر ۱۰ درصد هم صرفهجویی میکردیم حدود ۹ میلیارد متر مکعب، یعنی بیش از نیازهای فعلی امروز، آب تامین میشد
اگرچه صرفهجویی در زمینه کشاورزی ضروری است و باید به عنوان یک اولویت اصلی در دستور کار قرار گیرد، اما این به معنای نادیده گرفتن اهمیت صرفهجویی در مصرف آب شرب نیست. هر قطره آب در شرایط فعلی ارزشمند است و همه بخشها باید در جهت کاهش مصرف گام بردارند. با این که تغییر سیاستهای آب در وزارت جهاد کشاورزی میتوانست ورق را برگرداند، اما این وزارتخانه در سالهای گذشته و دولتهای مختلف نتوانست کشاورزان را با کمآبی سازگار کند و برنامههای جامعی برای تغییر الگوی کشت و بهینهسازی مصرف آب در این بخش ارائه نکرد.
درباره دلیل این عدم سازگاری، مدیر سابق دفتر منابع آب وزارت نیرو میگوید:
امنیت غذایی یک مسئله مهم است که باعث شده در این زمینه نشود سختگیری کرد اما باید توجه کرد که خوداتکایی در محصولات استراتژیک برای هیچ کشوری امکان پذیر نیست. وزارت جهاد کشاورزی باید کشاورزان را راضی به تغییر کشت خود کند اما این اتفاق نیفتاد. این عدم تغییر رویکرد، یکی از چالشهای اصلی در مدیریت منابع آبی کشور بوده است.
تهران خطرناکترین شرایط را دارد
ظرفیت آب پشت سدها از سال پیش حدود ۲۴ درصد کمتر شده است. این کاهش نگرانکننده، بسیاری از سدها را در آستانه خشکی کامل قرار داده است. حتی ظرفیت بسیاری از آنها دارد به پایان میرسد. بر اساس آخرین گزارش وزارت نیرو، تا بیستویکم تیر ماه ۱۳ سد عملا از دست رفتهاند و این یک فاجعه زیستمحیطی و اجتماعی محسوب میشود. اما خشک شدن کدام یک تبعات سنگینتری برای استان خود رقم خواهد زد؟
فهمی، پژوهشگر حوزه آب به زومیت میگوید به دلیل موقعیت سیاسی تهران، این استان خطرناکترین وضعیت را از نظر کمآبی دارد. پایتخت کشور، با جمعیت بالا و نیازهای فراوان، در معرض یک بحران جدی قرار گرفته است. بر پایه دادههای رسمی، حجم فعلی آب ذخیرهشده در سدهای تهران به حدود ۱۴ درصد ظرفیت مخازن رسیده است که یک زنگ خطر بزرگ محسوب میشود.
در حال حاضر از هر چهار سد این استان، لار به وضعیت قرمز درآمده و سه سد دیگر در شرایط خطرناکی هستند. این وضعیت نشان میدهد که تهران تنها چند قدم با «روز صفر» فاصله دارد، روزی که دسترسی به آب آشامیدنی برای همه شهروندان به شدت محدود خواهد شد و زندگی عادی مختل میشود.
سدها چطور ته کشیدند؟
سرعت ته کشیدن آب آنقدر زیاد است که بهزودی احتمالاً بقیه سدهای تهران هم به رنگ قرمز خواهند درآمد. در این صورت چه باید کرد؟ فهمی پیشنهاد میکند که برای آمادگی، باید حول چهار محور اصلی اقدام کنیم: اول باید سراغ افزایش تولید آب برویم. این شامل اقداماتی نظیر ایجاد مخازن و چاههای جدید، تاسیس تصفیهخانههایی برای استفاده مجدد از آب و بهرهگیری از آب پساب استاندارد برای کشاورزی میشود. محور دوم نیز باید اصلاح الگوی مصرف مردم و تعویض کنتورهای خراب باشد تا جلوی هدررفت آب گرفته شود.
بر اساس آخرین گزارش وزارت نیرو تا بیستویکم تیر ماه ۱۳ سد کشور عملا از دست رفتهاند
به گفته فهمی، در شبکه آبی ۳۰ درصد هدررفت آب داریم که ناشی از فرسودگی شبکهها و خطوط انتقال آب شرب است. برای حل این مشکل، بازسازی و نوسازی این زیرساختها ضروری است. به همین دلیل هم او راه سوم را کاهش هدررفت آب میداند که میتواند حجم قابل توجهی از آب را نجات دهد. راه چهارم هم روشهای پدافندی مانند توزیع آب بستهبندی، استفاده از تانکرهای آبرسانی، ایجاد آبهای کشاورزی و جیرهبندی آب سدهاست که باید در شرایط اضطراری به کار گرفته شوند.
به نظر میرسد که شرکت آب و فاضلاب تهران از هفته قبل حداقل برای این مرحله در حالت آمادهباش بوده است. ابتدا در برخی مناطق آب را به شکل تانکری در شهر توزیع کرد. سپس به دلیل آلوده بودن این روش، تصمیم به این گرفت که آب آشامیدنی را در بستههای غیر قابل فروش پلاستیکی آماده کند. البته این شرکت بارها اعلام کرد که این بستهها توزیع نشده و فقط برای شرایط اضطراری تهیه شدهاند تا در صورت لزوم، فوراً به دست مردم برسد. جستوجوی زومیت نشان میدهد که از سه سال قبل آبفا از روش توزیع بستههای پلاستیکی آب در چهارمحالوبختیاری یا اردبیل استفاده کرده بود که نشان از برنامهریزی قبلی برای چنین شرایطی دارد.
دولت ادبیات تهدیدآمیز را کنار بگذارد
استراتژی دولت تا به اینجا در نسبت با کمآبی چه بوده است؟ مسعود پزشکیان، رئیسجمهور، دولت خود را میراثدار ناترازی آب اعلام کرده و گفته اگر به همین منوال پیش برویم اصلاً نخواهیم توانست برای تهران آب [تهیه] کنیم. این سخنان، هرچند واقعبینانه به نظر میرسند، اما به نوعی مسئولیتپذیری کامل را از دوش دولت برداشته و مردم را در موقعیت دریافتکننده پیامدهای این بحران قرار میدهد.
دیگر واکنشهای اعضای دولت نیز بهصورت ضمنی خطاب به مردم بوده و بر صرفهجویی تاکید شده است. اما تاکید هدایت فهمی این است که انگشت اتهام را نباید سمت مردم گرفت و آنها را متهم کرد. حرف او این است که دولت باید بهای بیشتری در مشاکت بدهد و با مردم همراهی کند تا راهکارهای عملی و پایدار برای مدیریت بحران آب پیدا شود.
دولت هم میتواند با در اختیار قرار دادن وسایل کاهنده مصرف آب، مثل سر شیر یا وسایلی دیگر به شکل رایگان یا قسطی به تغییر الگوی مصرف در قالب مسئولیتهای اجتماعی کمک کند؛ اما حاکمیت با ادبیات تهدیدآمیز حتی میگوید که مردم را نقرهداغ هم خواهد کرد. این رویکرد میتواند اعتماد عمومی را از بین ببرد و مانع مشارکت مردم در حل بحران شود.
قطعی برق منظم، قطعی آب نامنظم و بدون برنامه
اگرچه به لحاظ سیاسی کمآبی تهران میتواند تبعات زیادی داشته باشد، اما این موضوع بحرانهای زیادی در شهرهای دیگر هم ایجاد کرده که به دلیل فاصله با مرکز، کمتر دیده شده است. این بحران فراتر از یک شهر و استان است و ابعاد ملی دارد.
آبادان: در روزهای گذشته آبادان بارها در جمع ۱۰ شهر داغ دنیا قرار گرفته و زندگی ساکنانش را با اختلال بزرگی روبهرو کرده است. در این شهر، نه تنها برق که هیچ آب هم قطع است و تانکرهای توزیع آبفا در محلات دیده میشوند. گرمای شدید همراه با قطعیهای مداوم برق و آب، وضعیت را برای مردم این شهر طاقتفرسا کرده است.
بوشهر: قطعی برق این روزها با دمای هوای ۴۹ درجه سانتیگراد در بوشهر هم مثل همه شهرها یک روتین روزمره است، اما قطعی آب چطور؟ یک شهروند بوشهری به زومیت میگوید: «معمولاً یک یا دو روز در میان فقط چند ساعت آب شهری با فشار خوب داریم که میتوانیم مخزن را پر کنیم. بقیهی وقتها یا فشار آب خیلی کم است یا قطع شده.» این وضعیت، برنامهریزی زندگی را برای ساکنان بوشهر دشوار ساخته است.
آذربایجان غربی: ماجرا برای آنها نه فقط آب شهری بلکه پیوندهای عاطفی با آب دریاچه ارومیه است. مدیرکل حفاظت محیط زیست آذربایجانغربی اخیراً گفته بود که بخش شمالی دریاچه همین روزهاست که دیگر از بین برود. به گفته او در بخش شمالی دریاچه ارومیه فقط لایهای به ضخامت ۴ یا ۵ سانتیمتر آب وجود دارد که در واقع میتوان گفت دیگر آبی وجود ندارد. این فاجعه زیستمحیطی، قلب بسیاری از مردم منطقه را به درد آورده است. از دریاچه که فاصله میگیریم و به شهر میرسیم، در خود ارومیه هم هر دو روز یک بار برق قطع میشود. قطعی آب برای برخی از شهروندان روزانه است و محدودیت زمانی ندارد. گاهی دو و گاهی پنج ساعت، که نشان از بیبرنامگی و ناتوانی در مدیریت بحران دارد.
تبریز: یک شهروند تبریزی به زومیت میگوید: «همین دو روز قبل برقمون سه بار قطع شد. یه بار ۲ ساعت صبح، ۲ ساعت ظهر، و یه ساعت و نیمساعت هم شب. بقیه روزها در طول شبانهروز یک بار ۲ ساعت برق میره. در مورد آب هم صبحها تقریباً اوکیه آب داریم ولی یک در میان بعضی شبها یا دو سه شب یه بار آبمون قطع میشه از ساعت ۹ شب تا مثلا ۴ صبح.» این شرایط نامنظم، زندگی مردم را دچار سردرگمی کرده است.
اصفهان: از آخرین تنش آبی در خارج از پایتخت چهار ماه میگذرد. از زمانی که کشاورزان اصفهان در روزهای فروردین خطوط انتقال آب به یزد را شکستند و باعث قطع جریان آب از اصفهان به این استان شدند. حالا تنش آبی از حاشیه به مرکز آمده و از مزارع به خانهها. شاید قطعی برق طبق برنامهریزی از پیش تعیین شده تبدیل به روتین شده باشد، اما به نظر میرسد هنوز نظم مشخصی برای قطعی آب وجود ندارد. گاهی آب قطع میشود و گاه قطعی برق، پمپ را از کار میاندازد و فشار آب کاهش مییابد که به معنای قطعی غیرمستقیم آب است.
فارس: در استان فارس هم گزارشهای متعددی از قطعی برق وجود دارد. قطعیهایی ۲ تا ۲.۵ ساعته که با افت فشار آب همراه است. این وضعیت، به دلیل وابستگی سیستمهای پمپاژ آب به برق، به طور مستقیم بر تامین آب خانوارها تاثیر میگذارد و مشکلات را دوچندان میکند.
اهواز: در دمای ۵۰ درجه، قطعی برق به سختی قابل تحمل بود که آب هم به آن اضافه شد. یک شهروند اهوازی به زومیت میگوید: «الان تقریباً یک ماه است که فقط نصفشبها آب داریم. پیگیری هم کردیم و گفتند باید مخزن بذاریم.» این وضعیت نشاندهنده ناتوانی در تامین نیازهای اولیه مردم در مناطق گرمسیر است.
در این دو روز به دنبال اطلاعیه آبفا آب در بیرجند، زنجان، مناطقی از البرز و ۱۶ مرکز استان دیگر هم قطع شده است. بحرانی که ایران با آن روبهروست، نشان داد فقط نتیجه یک تابستان کمبارش یا چند ماه گرمای شدید نیست و سالها غفلت از توسعه پایدار، مدیریت منسجم منابع و اصلاح الگوهای مصرف آن را رقم زده است. این یک بحران ساختاری است که نیازمند راهحلهای بلندمدت و همکاری همهجانبه دولت و مردم است.
منبع: Zoomit