سینما همواره ابزاری قدرتمند برای بازتاب رویدادهای تاریخی و تأثیرات آنها بر جامعه بوده است. جنگ عراق، به عنوان یکی از مهمترین درگیریهای نظامی قرن بیست و یکم، الهامبخش ساخت فیلمهای جنگی متعددی شده که هر یک از زاویهای خاص به این نبرد پیچیده نگریستهاند. این فیلمها نه تنها به نمایش خشونت و هرج و مرج میدانهای نبرد میپردازند، بلکه به بررسی عمیق پیامدهای انسانی جنگ، از جمله آسیبهای روانی و اجتماعی که بر سربازان و خانوادههایشان وارد میشود، میپردازند. هدف این آثار، فراتر از سرگرمی، درک بهتر پیچیدگیهای جنگ و قربانیان آن است.
در میان این گنجینه سینمایی، برخی فیلمها توانستهاند تأثیری ماندگار بر جای بگذارند. این آثار با رویکردهای متفاوت خود، گاه بر واقعگرایی بیپرده تجربیات سربازان در عراق تمرکز میکنند و گاه نیز با افزودن عناصر دراماتیک، به خلق داستانهایی جذاب و تأثیرگذار میپردازند. این تنوع در رویکرد، غنای ژانر فیلمهای جنگی را افزایش داده و به تماشاگران امکان میدهد تا ابعاد گوناگون این درگیری را از دیدگاههای مختلف تجربه کنند. فیلم جدید و مورد انتظار «جنگ» (Warfare) به کارگردانی مشترک الکس گارلند و ری مندوزا، نمونهای از این آثار است که به جای تمرکز بر مقیاس بزرگ جنگ، به شدت نبرد واقعی در عراق میپردازد و روایتی بیواسطه از تجربیات سربازان ارائه میدهد.
این مقاله به معرفی ۱۰ فیلم برجسته میپردازد که هر یک به شکلی عمیق و تأثیرگذار، به جنگ عراق و پیامدهای آن پرداختهاند. انتخاب این فیلمها بر اساس معیارهایی چون نظرات منتقدان و تماشاگران، قدرت کارگردانی و بازیگری و میزان جوایز و افتخارات کسب شده صورت گرفته است. امیدواریم این فهرست، راهنمایی جامع برای علاقهمندان به سینمای جنگی و فهم بهتر این دوره تاریخی باشد.
بهترین فیلمهای جنگی در مورد جنگ عراق
- ۱۰- The Wall (۲۰۱۷)
- ۹- Green Zone (۲۰۱۰)
- ۸- Taking Chance (۲۰۰۹)
- ۷- In The Valley Of Elah (۲۰۰۷)
- ۶- Megan Leavey (۲۰۱۷)
- ۵- Thank You For Your Service (۲۰۱۷)
- ۴- American Sniper (۲۰۱۴)
- ۳- The Messenger (۲۰۰۹)
- ۲- Warfare (۲۰۲۵)
- ۱- The Hurt Locker (۲۰۰۸)
۱۰- The Wall (۲۰۱۷)
تریلر اکشن «دیوار» (The Wall) محصول سال ۲۰۱۷ از استودیو آمازون، با فیلمنامهای اورجینال، داستان دو سرباز آمریکایی، با بازی آرون تیلور جانسون و جان سینا را دنبال میکند. این دو در صحرای سوزان عراق، توسط یک تک تیرانداز افسانهای عراقی به نام جوبا، به دام میافتند و مجبور به نبردی طاقتفرسا برای بقا میشوند. هرچند هویت تک تیرانداز جوبا در واقعیت به طور کامل تأیید نشده و داستان فیلم ساختگی است، اما این اثر موفق میشود تنش و درام یک موقعیت واقعاً دشوار را در طول زمان کوتاه خود حفظ کند.
با وجود بودجه نسبتاً کم و فضای محدود، کارگردانی داگ لیمان به خوبی حس انزوا، وحشت و نبرد ذهنی و فیزیکی سربازان را منتقل میکند. این فیلم به دلیل نمایش واقعگرایانه ضعفها و ترسهای انسانی در مواجهه با یک دشمن نامرئی و قدرتمند، مورد تحسین قرار گرفت. «دیوار» یک مطالعه روانشناختی جذاب درباره بقا و مقاومت در شرایط سخت جنگی است که با بازیهای قوی بازیگرانش، اثری ماندگار را رقم میزند.
این فیلم توانست با ایجاد تعلیق مداوم و تمرکز بر دیالوگها و نبرد ذهنی، مخاطب را تا انتها درگیر خود نگه دارد و تصویری متفاوت از چالشهای جنگی که کمتر در فیلمهای دیگر دیده میشود، ارائه دهد. این رویکرد مینیمالیستی در ژانر جنگی، به آن عمق و جذابیت خاصی میبخشد و بیننده را در یک فضای پرتنش غرق میکند.
۹- Green Zone (۲۰۱۰)
فیلم «منطقه سبز» (Green Zone) با حضور مت دیمون در نقش اصلی، بر اساس کتاب غیرداستانی “زندگی امپراتوری در شهر زمرد” ساخته شده است. این فیلم به زندگی در منطقه سبز بغداد، که منطقه تحت کنترل نیروهای ائتلاف در طول اشغال عراق بود، میپردازد. کارگردانی پل گرینگرس، با سبک خاص خود که پیش از این در فیلمهای بورن نیز دیده شده بود، به این تریلر اکشن جذابیت خاصی بخشیده است. فیلم با ترکیب واقعیت و داستان، یک درام سیاسی و اکشن قانعکننده را ارائه میدهد و چشماندازی متفاوت از دلایل دخالت ایالات متحده در عراق را به تصویر میکشد.
«منطقه سبز» تلاش میکند تا به سوالات مهمی درباره اطلاعات نادرست و تصمیمگیریهای پشت پرده جنگ بپردازد. هرچند برخی ضعفها در فیلمنامه وجود دارد که مانع از تبدیل شدن آن به یک شاهکار بینقص میشود، اما روایت پرکشش و بازیهای قدرتمند، آن را به اثری قابل تأمل در مورد جنگ عراق تبدیل کرده است. این فیلم از طریق صحنههای اکشن و تعقیب و گریزهای هیجانانگیز، مخاطب را به قلب ماجرا میبرد و او را درگیر پیچیدگیهای سیاسی و نظامی میکند.
اهمیت فیلم در پرداختن به موضوعاتی چون جستجو برای سلاحهای کشتار جمعی و فساد در سطوح بالای دولتی است که منجر به شروع و ادامه جنگ شد. این جنبهها «منطقه سبز» را فراتر از یک اکشن صرف برده و به آن ابعادی فکری میبخشند و بیننده را به تأمل در حقیقت ماجرا وامیدارند.
۸- Taking Chance (۲۰۰۹)
فیلم «در حال انتقال چنس» (Taking Chance) محصول شبکه HBO، با بازی درخشان کوین بیکن، به دلیل داستان قدرتمند و انسانی خود، مورد تحسین قرار گرفت. این فیلم بر اساس خاطرات سرهنگ دوم مایکل استروبل ساخته شده که جسد سرجوخه چنس فلپس، تفنگدار دریایی کشته شده در بغداد را، در سراسر کشور تا محل دفن او همراهی میکند. «در حال انتقال چنس» به جای نمایش صحنههای نبرد، بر تأثیر عاطفی جنگ و مراسم احترام به قهرمانان از دست رفته تمرکز دارد. این رویکرد، آن را به اثری عمیق و تأملبرانگیز تبدیل میکند.
کوین بیکن برای بازی در این فیلم، جایزه گلدن گلوب و جایزه انجمن بازیگران سینما را به دست آورد که گواهی بر عمق بازی او در به تصویر کشیدن وظیفهشناسی، احترام و غم است. فیلم به خوبی تجربیات استروبل را در طول این سفر پر از احساس، و ملاقاتهای او با افرادی که در مراسم تشییع جنازه چنس فلپس شرکت کردند، شرح میدهد. این رویکرد، «در حال انتقال چنس» را به یک ادای احترام شایسته به سربازان کشته شده و یادآوری دردناک هزینههای انسانی هر جنگی تبدیل میکند.
فیلم با ۱۰ نامزدی جایزه امی، قدرت داستانسرایی خود را اثبات کرد و توانست پیوند عمیقی با مخاطب برقرار کند. این فیلم یک درس انسانی است درباره اینکه چگونه باید به فداکاریها ارج نهاد و دردهای پنهان جنگ را به رسمیت شناخت. «در حال انتقال چنس» نمونهای بارز از فیلمسازی مبتنی بر شخصیت و احساس است که بر جنبههای خام و واقعی زندگی پس از جنگ تمرکز دارد.
۷- In The Valley Of Elah (۲۰۰۷)
فیلم «در دره الاه» (In the Valley of Elah) به کارگردانی پل هاگیس، بر اساس پروندهای واقعی از قتل ساخته شده است. این فیلم داستان پدری کهنهسرباز، با بازی تأثیرگذار تامی لی جونز، را روایت میکند که پس از ناپدید شدن مشکوک پسرش که از جنگ عراق بازگشته، شخصاً به تحقیق درباره قتل او میپردازد. نقشآفرینی تامی لی جونز در این فیلم، یکی از بهترینهای کارنامه او محسوب میشود و برای آن نامزدی اسکار بهترین بازیگر مرد را دریافت کرد. حضور سوزان ساراندون و شارلیز ترون نیز به قدرت بازیگری فیلم میافزاید و ابعاد بیشتری به داستان میبخشد.
این فیلم با ترکیب یک معمای قتل جذاب و پیچیده با تأکید بر بیهودگی جنگ، به ویژه تأثیری که بر روان سربازان میگذارد، از ابتدا تا انتها یک درام تأملبرانگیز و جذاب است. «در دره الاه» به خوبی نشان میدهد که چگونه جنگ میتواند زندگی افراد را حتی پس از بازگشت از میدان نبرد، تحت تأثیر قرار دهد و پیامدهای روانی و اخلاقی عمیقی از خود بر جای بگذارد. این فیلم، تصویری دردناک از هزینههای نامرئی جنگ و نبرد درونی سربازان با خاطرات خود ارائه میدهد.
پیام اصلی فیلم فراتر از یک داستان جنایی، در ارتباط با مشکلات اجتماعی و روانی کهنهسربازان و عدم توجه کافی به آنها پس از بازگشت از جنگ است. این فیلم بیننده را به چالش میکشد تا به جزئیات زندگی پس از جنگ و زخمهای پنهان قهرمانان توجه بیشتری کند و به اهمیت حمایت از سلامت روان آنها تأکید میورزد.
۶- Megan Leavey (۲۰۱۷)
«مگان لیوی» (Megan Leavey)، یک درام جنگی زندگینامهای قوی محصول سال ۲۰۱۷، به تجربیات واقعی سرجوخه تفنگداران دریایی ایالات متحده، مگان لیوی، و سگ نظامی وفادار او، رکس، میپردازد. این دو قهرمان با هم در دو اعزام دشوار در عراق خدمت کردند و با شناسایی بمبها و مواد منفجره، جان بسیاری از نیروها را نجات دادند. داستان احساسی و الهامبخش این فیلم به طرز ماهرانهای توسط بازی درخشان کیت مارا در نقش لیوی و پیوند بینظیر او با رکس شکل میگیرد که محور اصلی روایت را تشکیل میدهد.
هرچند این فیلم در گیشه فروش بالایی نداشت، اما از زمان اکرانش، جایگاه خود را به عنوان یکی از بهترین و انسانیترین فیلمهای جنگی در مورد جنگ عراق تثبیت کرده است. «مگان لیوی» با کسب امتیاز بالا در راتن تومیتوز، تحسین منتقدان را برانگیخت و به دلیل نمایش صادقانه پیوند بین انسان و حیوان در محیط جنگ مورد ستایش قرار گرفت. این فیلم نه تنها یک داستان جنگی است، بلکه روایتی از وفاداری، شجاعت و قدرت پیوندهای ناگسستنی است که حتی در دل جنگ نیز شکوفا میشوند و نشان میدهد که چگونه یک رابطه غیرانسانی میتواند تأثیری عمیق بر زندگی یک فرد داشته باشد.
فیلم به خوبی نشان میدهد که چگونه این رابطه ویژه به لیوی کمک میکند تا با چالشهای جنگ و خطراتی که هر لحظه با آن روبرو هستند، مقابله کند. این فیلم ادای احترامی است به تمامی تیمهای سگهای جنگی و نقش حیاتی آنها در عملیات نظامی، و اهمیت آنها را در مأموریتهای خطرناک به تصویر میکشد.
۵- Thank You For Your Service (۲۰۱۷)
فیلم جنگی «تشکر به خاطر خدمتتان» (Thank You For Your Service) که در سال ۲۰۱۷ اکران شد، بر اساس کتاب غیرداستانی به همین نام ساخته شده است. این فیلم داستان گروهی از کهنهسربازان را دنبال میکند که پس از مأموریتی ۱۵ ماهه در عراق، به خانه بازمیگردند و با چالشهای اختلال استرس پس از سانحه (PTSD) و سازگاری با زندگی غیرنظامی دست و پنجه نرم میکنند. این اثر، برخلاف بسیاری از فیلمها، به طور مستقیم بر روی مشکلات روانی و عاطفی کهنه سربازان پس از جنگ تمرکز دارد و آنها را در کانون روایت خود قرار میدهد.
کل بازیگران، به رهبری مایلز تلر، برای بازیهای ظریف و در عین حال قدرتمند خود، تحسین زیادی دریافت کردند. عملکرد آنها بر اساس تحقیقات دقیق و مشاهده رفتار واقعی سربازان بنا شده است، که باعث میشود این فیلم به یک بررسی هوشیارانه و بسیار مهم از اثرات جنگ بر روان انسان تبدیل شود. «تشکر به خاطر خدمتتان» تصویری صریح و دردناک از مشکلات ذهنی و عاطفی کهنهسربازان ارائه میدهد و به غفلت جامعه و سیستم درمانی از این افراد میپردازد، که آن را به یک فیلم تأثیرگذار و ضروری تبدیل میکند.
این فیلم به وضوح نشان میدهد که بازگشت از جنگ، تنها پایان یک نبرد نیست، بلکه آغاز نبردی جدید با خود و گذشته است. این اثر به مخاطبان یادآوری میکند که حمایت از کهنه سربازان نه تنها یک وظیفه اخلاقی، بلکه یک ضرورت اجتماعی است تا این قهرمانان بتوانند با زخمهای نامرئی خود کنار بیایند و به زندگی عادی بازگردند.
۴- American Sniper (۲۰۱۴)
درام جنگی زندگینامهای «تک تیرانداز آمریکایی» (American Sniper) به کارگردانی کلینت ایستوود که در سال ۲۰۱۴ اکران شد و برنده جایزه اسکار نیز گشت، از منظر کیفیت فیلمسازی یک اثر فوقالعاده و تقریباً بینقص است. ایستوود با به تصویر کشیدن اکشنهای جنگی نفسگیر و پیچیدگیهای شخصیت اصلی داستان، کریس کایل، تکتیرانداز واقعی نیروی دریایی ایالات متحده، قدرت و نبوغ فیلمسازی خود را به رخ کشید. بردلی کوپر در نقش کایل، یک بازی قدرتمند و ظریف از خود ارائه میکند و ایستوود نیز موفق میشود تنش حیرتانگیزی ایجاد کند که در کلیت روایت اهمیت زیادی دارد.
با این حال، «تک تیرانداز آمریکایی» از نظر دقت تاریخی و نحوه مدیریت ماهیت جنگ عراق، مورد انتقاد قرار گرفته است. فیلم این جنگ را به مراتب سادهتر از واقعیت و به شکل سیاه و سفید (خوب در مقابل بد) به تصویر میکشد، که گاهی اوقات با سوالات اخلاقی ناشی از این رویکرد مواجه میشود. این فیلم بحثهای زیادی را در مورد قهرمانپروری در جنگ و تأثیر آن بر دیدگاه عمومی به راه انداخت. با وجود این انتقادات، این فیلم به عنوان یادآوری قوی از تأثیرات جنگ بر کسانی که در آن میجنگند، عمل میکند و به غفلت گسترده از کهنهسربازانی که از جنگ در عراق بازگشتهاند، میپردازد.
«تک تیرانداز آمریکایی» با کسب موفقیتهای تجاری چشمگیر، نامزد شش جایزه اسکار از جمله بهترین فیلم، بهترین فیلمنامه اقتباسی و بهترین بازیگر مرد برای بردلی کوپر شد. این فیلم به خوبی توانست موضوع دشوار PTSD را به مخاطب عام بشناساند و به گفتگوهای مهمی در این زمینه کمک کند، که اهمیت آن را در سینمای جنگی افزایش میدهد و آن را به یکی از آثار پربیننده در این ژانر تبدیل میکند.
۳- The Messenger (۲۰۰۹)
«پیامآور» (The Messenger) که در سال ۲۰۰۹ اکران شد، با بازیهای قدرتمند بن فاستر و وودی هارلسون، یکی از قویترین بررسیها در مورد تأثیر جنگ بر سربازان و بازماندگان است. این فیلم داستان یک سرباز جوان (با بازی بن فاستر) را دنبال میکند که پس از مجروح شدن در عراق، به عنوان افسر اعلام تلفات، وظیفه رساندن خبر مرگ سربازان به خانوادههایشان را بر عهده میگیرد. این وظیفه خطیر و پر از درد، هسته اصلی روایت فیلم را تشکیل میدهد و به طور عمیق به پیامدهای روانی و عاطفی جنگ میپردازد.
فیلم به خوبی بار سنگین وظایف این افسران و همچنین دست و پنجه نرم کردن فاستر با اختلال استرس پس از سانحه خود را به تصویر میکشد. صحنههایی که این دو افسر به ملاقات خانوادههای نظامیان کشته شده میروند، بسیار احساسی و دلخراش هستند و به بیننده اجازه میدهند تا از نزدیک با غم و اندوه واقعی خانوادههای قربانیان جنگ آشنا شود. بازیهای فاستر و هارلسون به طرز چشمگیری قوی هستند؛ هارلسون برای نقشآفرینی خود نامزد جایزه اسکار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد شد.
«پیامآور» نه تنها یک داستان درباره جنگ است، بلکه کاوشی عمیق در مورد غم، از دست دادن، رهایی و یافتن امید در میان ویرانیها است. این فیلم با صداقت و جزئینگری به مسائل دشوار پس از جنگ میپردازد و تصویری واقعگرایانه از زندگی کسانی که درگیر این وظایف طاقتفرسا هستند، ارائه میدهد. این فیلم با تمرکز بر جنبههای انسانی، توانست ارتباط عمیقی با مخاطبان برقرار کند و به بحثهای مهمی در مورد حمایت از کهنه سربازان دامن بزند.
۲- Warfare (۲۰۲۵)
فیلم جنگی جدید «جنگ» (Warfare) به کارگردانی مشترک الکس گارلند و ری مندوزا، عضو سابق نیروهای ویژه تفنگدار دریایی ایالات متحده، اثری بینظیر است که تجربیات واقعی مندوزا در عراق را روایت میکند. این فیلم، که در زمان واقعی اتفاق میافتد اما روش فیلمبرداری تکبرداشتی را دنبال نمیکند، تجربهای همهجانبه از جهنم آتش در میدان نبرد را ارائه میکند که ممکن است هرگز مشابه آن را در هیچ فیلم جنگی دیگری ندیده باشید. اصالت و صحت روایت، به دلیل پایه و اساس خاطرات واقعی مندوزا، تضمین شده است و سبک دیوانهوار و جذاب گارلند در کار با دوربین، به این درام قدرت و عمق میبخشد.
«جنگ» به سرعت در حال شکستن رکوردهای راتن تومیتوز است و با توجه به استقبال مثبت نه تنها از سوی منتقدان و تماشاگران سینما، بلکه کهنهسربازان جنگ عراق و دیگر کارشناسان نظامی، پتانسیل بالایی برای نامزدی و دریافت جوایز معتبر سینمایی دارد. اولین حضور مندوزا در حوزه کارگردانی، گواه این است که اگر این مسیر را برای ادامه زندگی خود انتخاب کند، حرفهای طولانی و پربار در سینما در پیش دارد. این فیلم تصویری خام و بیواسطه از واقعیتهای جنگ ارائه میدهد و از هرگونه کلیشه و اغراق پرهیز میکند.
آنچه «جنگ» را متمایز میکند، تعهد آن به نمایش جنبههای انسانی و تاکتیکی درگیری است. این فیلم مخاطب را به قلب میدان نبرد میبرد و به او اجازه میدهد تا از دید سربازانی که در آنجا میجنگند، تجربه خشونت، ترس، رفاقت و اراده برای بقا را لمس کند. این رویکرد، آن را به یک فیلم جنگی استثنایی و فراموشنشدنی تبدیل کرده و نوید یک اثر مهم در تاریخ سینمای جنگی را میدهد.
۱- The Hurt Locker (۲۰۰۸)
«مهلکه» (The Hurt Locker)، اثری به کارگردانی کاترین بیگلو که در سال ۲۰۱۰ برنده جایزه اسکار بهترین فیلم شد، تمام آنچه را که از نظر فیلمسازی باید داشته باشد، در خود جای داده است. کارگردانی متمرکز و بینقص بیگلو، فیلمنامه فشرده و با سرعت روایت بینظیر مارک بوال، بازیهای هیجانانگیز آنتونی مکی و جرمی رنر، و سکانسهای اکشن جذاب، همگی دست به دست هم دادهاند تا این فیلم به یک پیروزی سینمایی تمام عیار تبدیل شود. این فیلم در مجموع، نامزد ۹ جایزه اسکار شد و ۶ جایزه را به خود اختصاص داد، از جمله اسکار بهترین فیلمنامه اورجینال برای بوال و بهترین کارگردانی برای بیگلو، که او را به اولین و تنها زن برنده اسکار بهترین کارگردانی تبدیل کرد.
تنها انتقاد عمدهای که به «مهلکه» وارد شد، دقت سکانسهای نبرد آن بود. برخی از کهنهسربازان جنگ عراق آن را به عنوان نسخهای «هالیوودی» از جنگ عراق مورد انتقاد قرار دادند و ادعا کردند که به دلیل نادیده گرفتن برخی جزئیات تاکتیکی و نکات داستانی غیرواقعی، تصویر واقعی از این تجربه نبوده است. با این حال، «مهلکه» به دلیل نمایش تنش بیپایان، ترس و ادرنالینی که در محیطهای خنثیسازی بمب وجود دارد، به شدت مورد تحسین قرار گرفت و این انتقادات نتوانست از ارزش هنری و دراماتیک آن بکاهد.
«مهلکه» یکی از تأثیرگذارترین فیلمهای جنگی قرن محسوب میشود و به دلیل اهمیت فرهنگی، تاریخی و زیباییشناختی آن، توسط کتابخانه کنگره برای نگهداری در بایگانی ملی فیلم آمریکا انتخاب شد. این انتخاب، مهر تأییدی بر جایگاه ویژه این فیلم در تاریخ سینما و فرهنگ آمریکایی است. این فیلم نه تنها یک اثر اکشن هیجانانگیز است، بلکه کاوشی روانشناختی عمیق در مورد اعتیاد به خطر و آدرنالین جنگ است که شخصیت گروهبان ویلیام جیمز را به شکلی پیچیده و به یاد ماندنی به تصویر میکشد و او را به یکی از نمادهای سینمای جنگی مدرن تبدیل کرده است.
منبع: روزیاتو