در ابتدا، “اداره کارایی دولتی” (DOGE) ایلان ماسک، به نظر میرسید که صرفاً یک شوخی باشد؛ یک ایده نامتعارف که برای مشغول نگه داشتن این میلیاردر پرانرژی در حالی که او در صحنه در کنار نامزد وقت ریاست جمهوری، دونالد ترامپ، ظاهر میشد، طراحی شده بود. این طرح، که قرار بود نمادی از تعهد به بهینهسازی و چابکسازی بوروکراسی دولتی باشد، بیشتر به عنوان یک حاشیه جالب در کنار فعالیتهای اصلی و جنجالی ماسک تلقی میشد. بسیاری آن را یک حرکت نمایشی میدانستند، یک تاکتیک رسانهای برای جلب توجه بیشتر، نه یک برنامه عملی برای تحول در دولت.
اما این شوخی، به تدریج رنگ جدیتری به خود گرفت و نشانههایی از یک تحول مهم در مسیر عمومی ایلان ماسک آشکار شد. تا اواخر اکتبر، ماسک با صراحت هشدار داد که اگر ترامپ در انتخابات پیروز شود، مردم آمریکا باید “سختی” را تحمل کنند، و این وضعیت به ناچار به “ناراحتی” بخش قابل توجهی از جامعه منجر خواهد شد. او در آن مقطع زمانی اظهار داشت: “احتمالاً به امنیت زیادی نیاز خواهم داشت، اما این کار باید انجام شود.” اشاره او به برنامههای جسورانهاش برای کاهش شدید بودجه و کارکنان آژانسهای دولتی با کمک پروژه DOGE بود. این اظهارات، که پیشدرآمدی بر اقدامات بحثبرانگیز بعدی او بود، نه تنها نگرانیهایی را در میان کارمندان دولت برانگیخت، بلکه باعث شد که عموم مردم نیز با دیدی متفاوت به جاهطلبیهای سیاسی این چهره برجسته نگاه کنند. این دوران، نقطه عطفی در روابط ماسک با افکار عمومی آمریکا بود.
بیش از نیم سال از آن زمان میگذرد، و به نظر میرسد که ثروتمندترین مرد جهان برای یک بار هم که شده، در پیشبینی خود دقیق عمل کرده است. ورود او به عرصه سیاست و دوران حضورش در کاخ سفید، نتایج فاجعهباری برای محبوبیت شخصی و منافع تجاری او به همراه داشته است. تسلا، که تا پیش از این نمادی از نوآوری و پیشرفت در صنعت خودروهای برقی بود، اکنون تحت تأثیر موجی از خشم و انزجار جهانی که متوجه ایلان ماسک شده، قرار گرفته است. این خشم عمومی به طور مستقیم بر عملکرد تجاری شرکت تأثیر گذاشته است، به طوری که فروش و درآمدهای تسلا به طرز چشمگیری کاهش یافته است. این کاهش نه تنها بر ارزش سهام شرکت تأثیر منفی گذاشته، بلکه به اعتبار و شهرت برند تسلا نیز آسیب جدی وارد کرده است. مشتریانی که زمانی از طرفداران پرشور محصولات تسلا بودند، اکنون با تردید و حتی انزجار به این برند نگاه میکنند.
این وضعیت نشان میدهد که چگونه اقدامات و اظهارات یک رهبر قدرتمند میتواند فراتر از حوزه تخصصی او، بر تمامی ابعاد زندگی حرفهای و عمومیاش تأثیر بگذارد. سقوط محبوبیت ایلان ماسک نه تنها یک پدیده رسانهای است، بلکه بازتابی از تغییر در ارزشها و انتظارات عمومی از شخصیتهای برجسته است. تسلا، به عنوان یکی از نمادهای موفقیت ماسک، اکنون باید با چالش بازیابی اعتماد از دست رفته مشتریان در بازارهای مختلف جهانی دست و پنجه نرم کند، در حالی که رهبرش درگیر نبردی بیپایان با افکار عمومی است. این دوران برای تسلا و آینده بلندمدت آن بسیار حساس و تعیینکننده خواهد بود.
نظرسنجیهای اخیر: سقوط آزاد محبوبیت ایلان ماسک
جدیدترین نظرسنجی انجام شده توسط گالوپ، که یکی از معتبرترین موسسات نظرسنجی در آمریکاست، به وضوح تأیید میکند که ایلان ماسک واقعاً به یک چهره منفور در میان بخش قابل توجهی از مردم تبدیل شده است. نتایج این نظرسنجی تکاندهنده است: 61 درصد از 1000 پاسخدهنده بزرگسال آمریکایی که به طور کاملاً تصادفی انتخاب شده بودند، اظهار داشتند که نظر نامطلوبی نسبت به ماسک دارند. این رقم بیسابقه، ایلان ماسک را در صدر لیست منفورترین چهرههای جهانی قرار داده است، حتی بالاتر از شخصیتهایی که به دلیل اقدامات بسیار بحثبرانگیزشان شناخته شدهاند. این موضوع نشاندهنده عمق و گستردگی نارضایتی عمومی از ماسک است که فراتر از هرگونه تقسیمبندی سیاسی یا اجتماعی میرود.
برای درک بهتر شدت این تنفر، مقایسه با دیگر چهرههای بینالمللی ضروری است. حتی بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل، که به دلیل سیاستهای تهاجمی و اتهامات گسترده نسلکشی علیه فلسطینیان به شدت مورد انتقاد و اتهام قرار گرفته است، نتوانست به “انحراف شدیداً منفی” ماسک برسد. در حالی که نتانیاهو نیز از محبوبیت پایینی برخوردار است، تنها 52 درصد از پاسخدهندگان اظهار داشتند که نظر نامطلوبی نسبت به این سیاستمدار دارند. این تفاوت 9 درصدی، که به نفع نتانیاهو و به ضرر ماسک است، به وضوح نشان میدهد که سطح تنفر از ایلان ماسک در میان افکار عمومی آمریکا تا چه حد عمیقتر و فراگیرتر شده است. این مقایسه، وزن واقعی عدم محبوبیت ماسک را برجسته میکند.
نظرسنجی گالوپ در واقع یافتههای مشابه تحقیقات قبلی را نیز تقویت و تأیید میکند. به عنوان مثال، اوایل سال جاری، یک نظرسنجی دیگر که توسط آسوشیتدپرس انجام شد، نشان داد که در ماه آوریل، تنها 33 درصد از بزرگسالان آمریکایی ماسک را “بسیار یا تا حدی مطلوب” میدانستند. این افت شدید از 33 درصد به تنها 39 درصد مطلوبیت (با توجه به 61% نامطلوبیت)، که در عرض تنها چند ماه رخ داده است، گویای سرعت و شدت تغییر در افکار عمومی است. این تغییر بنیادی عمدتاً به دلیل مواضع و اقدامات بحثبرانگیز او در عرصه عمومی و سیاسی، به خصوص از زمان افزایش تعاملاتش با دولت وقت و اظهارنظرهای افراطی در شبکههای اجتماعی، بوده است. این آمارها بیش از هر چیز، خطرات رویکردهای غیرمتعارف و عدم رعایت اصول دیپلماسی عمومی را نشان میدهد.
این روند نزولی محبوبیت، بیش از پیش منعکسکننده واکنشهای عمومی به اظهارات و تصمیمات ماسک در پلتفرمهای اجتماعی، به ویژه توییتر (که اکنون به ایکس تغییر نام داده است)، و همچنین نقش پررنگ او در سیاست آمریکا و تعاملاتش با چهرههای دولتی است. از زمانی که ایلان ماسک فعالیتهای سیاسی خود را گسترش داد و به طور فزایندهای در مسائل جنجالی دخالت کرد، بسیاری از طرفداران سابقش که شیفته نوآوریهای فناورانه و چشماندازهای بلندپروازانه او بودند، اکنون از مواضع او دلسرد و حتی بیزار شدهاند. این دلسردی نه تنها از سمت منتقدان سیاسی سرسخت او، بلکه از سوی قشر وسیعی از جامعه که به دنبال رهبری اخلاقی، مسئولیتپذیر و بیطرف از سوی افراد قدرتمند هستند، مشاهده میشود. این نظرسنجیها زنگ خطری جدی برای ایلان ماسک و تیم روابط عمومی او به شمار میآید که باید به سرعت به آن پاسخ دهند و استراتژی خود را بازنگری کنند تا بتوانند حداقل بخشی از اعتماد از دست رفته را بازیابی کنند.
جدال با ترامپ و پیامدهای سیاسی
نکته قابل توجه این است که این سقوط چشمگیر در محبوبیت، پیش از جدال بزرگ ایلان ماسک با دونالد ترامپ رخ داد، اما این جدال به خودی خود، وضعیت را به مراتب بدتر کرد. برومانس (رابطه برادرانه دوستانه) که زمانی میان این دو چهره پرنفوذ برقرار بود، در ماه ژوئن به پایانی فوقالعاده آشفته و غیرقابل پیشبینی رسید. این پایان شامل یک خصومت آشکار و علنی بود که با تهدیدها، توهینها و نامگذاریهای متقابل همراه شد. این درگیری کلامی، که به سرعت در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شد، نشان داد که حتی قویترین اتحادهای سیاسی نیز میتوانند در برابر جاهطلبیهای فردی، اختلافات عمیق و تفاوت در دیدگاهها فرو بپاشند. این وضعیت نه تنها برای هر دو طرف، بلکه برای میلیونها طرفدار آنها نیز گیجکننده و ناخوشایند بود، زیرا آنها شاهد درگیری دو چهرهای بودند که زمانی به نظر میرسید یک جبهه متحد را تشکیل دادهاند. این جدال نه تنها بر شهرت ماسک، بلکه بر آینده سیاسی ترامپ نیز تأثیر گذاشت.
یک نظرسنجی متعاقب دیگر که در ماه ژوئن و با حمایت آسوشیتدپرس انجام شد، مهر تأییدی بر آسیبهای این جدال بود. نتایج این نظرسنجی نشان داد که در مقایسه با ماه آوریل، تعداد کمتری از جمهوریخواهان ایلان ماسک را “بسیار مطلوب” میدانند. این یافته، یکی دیگر از اشتباهات استراتژیک و کلیدی ماسک را به تصویر میکشد: او موفق شد هر دو طیف سیاسی را از خود دور کند، بدون اینکه هیچ سود واضح و ملموسی برای خود یا منافع تجاریاش به دست آورد. در واقع، این جدال، شکافی عمیقتر در تصویر عمومی او ایجاد کرد و او را که زمانی به عنوان یک چهره فراتر از سیاست شناخته میشد و میتوانست از حمایت هر دو طیف بهرهمند شود، اکنون به یک شخصیت به شدت قطبی تبدیل کرده است. این وضعیت برای هر کسبوکاری که به حمایت عمومی گسترده نیاز دارد، از جمله شرکتهای چندملیتی ماسک، بسیار خطرناک و پرهزینه است.
این جدال سیاسی نه تنها بر محبوبیت ماسک در میان جمهوریخواهان تأثیر گذاشت، بلکه به طور کلی، توانایی او را برای حفظ یک تصویر مثبت و بیطرف در میان عموم مردم تضعیف کرد. زمانی که رهبر یک شرکت به دلیل مواضع و درگیریهای سیاسیاش در میان بخش بزرگی از مصرفکنندگان منفور میشود، اجتنابناپذیر است که این تنفر و دلسردی به محصولات و خدمات شرکت نیز سرایت کند. این یک درس تلخ در دنیای سیاست و روابط عمومی است که نمیتوان همزمان رضایت همه را جلب کرد، به خصوص زمانی که مواضع شما به شدت جنجالی و قطبی میشود. این وضعیت نشان میدهد که چگونه ورود به عرصه سیاست، حتی برای موفقترین و ثروتمندترین کارآفرینان جهان، میتواند پرهزینه باشد و عواقب غیرمنتظره و ناخواستهای به همراه داشته باشد که ممکن است تا سالها بر جای بماند.
در پی این کاهش محبوبیت و درگیریهای داخلی، دونالد ترامپ نیز تلاش کرده است خود را از ایلان ماسک دور کند، که این یک تلاش آشکار برای نجات رتبههای رضایت رو به کاهش خود ترامپ بود. ترامپ در ماه ژوئن به خبرنگاران گفت: “من به ایلان فکر نمیکنم. فقط برایش آرزوی موفقیت دارم.” این اظهارات، اگرچه ساده به نظر میرسد، اما نشاندهنده یک تغییر استراتژی از سوی ترامپ برای خارج شدن از سایه منفی محبوبیت ماسک و ترمیم وجهه عمومی خود بود. علاوه بر این، این هفته، دولت رئیسجمهور رسماً یک برنامه بدفکر را که ایلان ماسک طراحی کرده بود، لغو کرد. این برنامه شامل درخواست ماسک از هر کارمند فدرال برای خلاصهسازی پنج دستاورد هفتگی خود در محل کار بود. این اقدام نه تنها نمادی از پایان نفوذ ایلان ماسک در دولت ترامپ بود، بلکه تلاش دولت برای ترمیم وجهه عمومی خود و نشان دادن استقلال از میلیاردر پرحاشیه را به وضوح نشان میداد.
تاثیر بر امپراتوری تجاری: ضربه به تسلا
در همین حال، پیامدهای کاهش شدید و ناگهانی محبوبیت ایلان ماسک بر تجارت خودروهای برقیاش، تسلا، کاملاً مشهود و محسوس بوده است. پس از کشاندن نام تجاری تسلا به زیر گل، به دلیل رفتارهای جنجالی و مواضع افراطی ماسک، خریداران به شدت از محصولات این شرکت دور شدهاند. این دوری گسترده مشتریان، منجر به ایجاد یک حفره عظیم و رو به رشد در امور مالی شرکت شده است که نگرانکننده است. این کاهش فروش نه تنها در بازار داخلی آمریکا، بلکه در بازارهای کلیدی جهانی نیز به وضوح مشاهده میشود، که نشاندهنده گستردگی تأثیر منفی رفتار ماسک بر اعتبار برند تسلا است. اعتماد مصرفکننده، که برای شرکتهایی مانند تسلا حیاتی است، به دلیل رفتارهای غیرقابل پیشبینی و مواضع جنجالی ایلان ماسک به شدت آسیب دیده است.
فروش تسلا همچنان به شدت در مناطق مهمی مانند اروپا و چین در حال کاهش است، که این خود نشان میدهد که رفتارهای جنجالی و سیاستهای ایلان ماسک نه تنها در آمریکا، بلکه در نقاط دور از مرزهای این کشور نیز آسیبرسان بوده است. بازارهای بینالمللی برای رشد و پایداری تسلا حیاتی هستند و کاهش فروش در این مناطق میتواند به طور جدی بر سودآوری و برنامههای توسعه آتی شرکت تأثیر بگذارد. در همین حال، رقابت در بازار خودروهای برقی به سرعت در حال افزایش است؛ برندهایی مانند BYD از چین به سرعت در حال سهمگیری از بازار هستند و تهدیدی جدی برای تسلا محسوب میشوند، در حالی که تسلا با مشکلات داخلی ناشی از رهبر پرحاشیه خود دست و پنجه نرم میکند. این وضعیت، آینده تسلا را در هالهای از ابهام قرار میدهد و نیاز به یک بازنگری جدی در استراتژیهای بازاریابی و روابط عمومی شرکت را برجسته میکند.
این احساس منفی و قوی نسبت به ایلان ماسک و رفتارهای او به قدری فراگیر شده است که محققان هفته گذشته پیشنهاد کردند که خریداران بالقوه ممکن است کلاً از خرید خودروهای برقی منصرف شوند، حتی زمانی که این خودروها از برند تسلا نیستند. این یک نگرانی جدی و گسترده برای کل صنعت خودروهای برقی است، زیرا ایلان ماسک و تسلا در بسیاری از اذهان عمومی، به عنوان نمایندگان اصلی و پیشگامان این صنعت شناخته میشوند. اگر تصویر رهبر این صنعت مخدوش شود و به یک چهره منفور تبدیل گردد، ممکن است این تصور منفی به کل فناوری خودروهای برقی سرایت کند و پذیرش عمومی آن را با مشکلات جدی مواجه سازد. این وضعیت میتواند مانعی بزرگ بر سر راه اهداف جهانی برای کاهش انتشار کربن و حرکت به سمت حملونقل پایدار و سبز باشد، چرا که سرمایهگذاریها و حمایتهای عمومی از این حوزه کاهش خواهد یافت.
علاوه بر این، بر اساس نتایج جدیدترین نظرسنجی گالوپ، چندین مقام فعلی و سابق دولت ترامپ نیز شاهد کاهش قابل توجه در رتبهبندی مطلوبیت خود بودهاند، از جمله مارکو روبیو، وزیر امور خارجه وقت، و خود رئیسجمهور ترامپ. این پدیده نشان میدهد که ارتباط مستقیم با ایلان ماسک و حمایت از مواضع جنجالی او، حتی برای سیاستمداران نیز میتواند خطرناک باشد و تأثیر منفی غیرقابل انکاری بر تصویر عمومی و مقبولیت آنها بگذارد. وضعیت فعلی ایلان ماسک نه تنها بر آینده شخصی او، بلکه بر پویاییهای سیاسی و تجاری گستردهتری نیز تأثیر میگذارد و نشاندهنده همبستگی پیچیده و گاه آسیبرسان بین شهرت فردی و موفقیتهای جمعی در دنیای امروز است.
خودزنی و آینده نامشخص
دشوار است که کاهش شدید و بیسابقه محبوبیت ایلان ماسک را نتیجهای جز اقدامات خود او ندانیم. شدت آسیبهای خودتحمیلی او به طور فزایندهای غیرقابل تصور میشود و به نظر میرسد هیچ حد و مرزی برای آن وجود ندارد. از اظهارنظرهای تحریکآمیز و گاه توهینآمیز در شبکههای اجتماعی گرفته تا تصمیمات بحثبرانگیز و غیرمتعارف در مدیریت شرکتهای عظیمش، ماسک به نظر میرسد که به طور مداوم در حال زیر سوال بردن شهرت و میراث خود است. این اقدامات نه تنها بر تصویر عمومی او تأثیر مخربی گذاشته، بلکه به طور مستقیم به اعتبار و ارزش تجاری شرکتهایی مانند تسلا و اسپیسایکس نیز لطمه جدی وارد کرده است. هر توییت یا اظهارنظر عجیب و غریب از سوی او، میتواند به میلیونها دلار هزینه برای شرکتهایش منجر شود و اعتماد سرمایهگذاران و مشتریان را به شدت خدشهدار کند.
در اواخر ماه مه، این میلیاردر با یک چشم کبود در مهمانی خداحافظی خود در دفتر بیضی دیده شد – تصویری که به یک هدیه نمادین و مناسب برای پایان ماهها هرج و مرج و بینظمی تبدیل شد؛ هرج و مرجی که برای او و امپراتوریاش بسیار گران تمام شده بود. این تصویر، که به سرعت در سراسر جهان منتشر شد، به نمادی از مبارزات و مشکلات شخصی و حرفهای ایلان ماسک تبدیل گشت. این کبودی نه تنها نشانهای از یک درگیری فیزیکی بود، بلکه به طور استعاری نشان میداد که چگونه اقدامات و تصمیمات نسنجیده او، حتی به بهای آسیبهای فیزیکی و روانی، بر او و اطرافیانش تأثیر گذاشته است. این وضعیت، زنگ خطری جدی برای بسیاری از مدیران عامل و چهرههای عمومی است تا با دقت بیشتری بر تأثیر کلمات و اقدامات خود بر افکار عمومی و منافع تجاریشان نظارت کنند و از ورود به درگیریهای غیرضروری پرهیز نمایند.
ایلان ماسک، با ثروت و نفوذ بیحدوحصر خود، از ابتدا میتوانست مسیری کاملاً متفاوت را در پیش بگیرد. او میتوانست از پلتفرم جهانی و منابع عظیمی که در اختیار داشت، برای ترویج نوآوریهای پایدار، حل چالشهای بزرگ بشریت، و الهام بخشیدن به نسلهای آینده استفاده کند، بدون اینکه درگیر جدالهای سیاسی بیهوده و اظهارنظرهای قطبیکننده شود. اما انتخابهای او، او را به سمت وضعیتی سوق داده که اکنون به منفورترین فرد در آمریکا تبدیل شده است. این وضعیت، پیچیدگیها و مخاطرات رهبری در عصر دیجیتال و جهانیشده را به وضوح نشان میدهد، جایی که هر حرکت عمومی و هر کلمهای که بر زبان میآید، میتواند پیامدهای گسترده و غیرقابل پیشبینی داشته باشد. آینده برای ایلان ماسک و شرکتهایش نامشخص و پر از چالش است، و تنها زمان نشان خواهد داد که آیا او میتواند از این سقوط آزاد محبوبیت و چالشهای بیشمار جان سالم به در ببرد و جایگاه خود را بازیابی کند، یا اینکه میراث او برای همیشه با این دوره پر از حاشیه گره خواهد خورد.
بیشتر درباره ماسک: سرمایهگذاران تسلا به دلیل رونمایی فاجعهبار رباتاکسی از ایلان ماسک شکایت میکنند
منبع مقاله: https://futurism.com/elon-musk-most-hated-person-america-gallup