شرکت اینتل، یکی از غولهای بیچونوچرای صنعت فناوری و تولید تراشه، پس از انتشار گزارش مالی سهماههی دوم خود، بیانیهای تکاندهنده صادر کرد. این بیانیه، شامل اعلامیهای مبنی بر کاهش چشمگیر نیروی کار شرکت است که در راستای برنامههای گستردهتر کوچکسازی و بازسازی ساختاری اینتل صورت میگیرد. این اقدام، ادامهای بر روندهای تعدیل نیروی مکرر این شرکت در سالهای اخیر است و نشاندهنده چالشهای عمیقی است که اینتل در بازار رقابتی امروز با آنها دست و پنجه نرم میکند. این تحولات نه تنها بر آینده شغلی هزاران نفر تأثیر میگذارد، بلکه مسیر آینده اینتل را در صنعت فناوری جهانی نیز ترسیم میکند.
بر اساس گزارش اینتل، تعداد کارکنان این شرکت به حدود ۷۵ هزار نفر کاهش خواهد یافت؛ این رقم به معنای اخراج تقریباً ۲۴ هزار نفر (۳۰ درصد) از کل نیروی کار تیم آبی است. این تعدیل گسترده، پیامدهای قابل توجهی برای اقتصاد جهانی و همچنین برای اکوسیستم فناوری خواهد داشت، چرا که اینتل همواره یکی از بازیگران اصلی و تأثیرگذار در این عرصه بوده است.
زمینه و دلایل تعدیل نیرو
تعدیل نیروی اخیر اینتل، نتیجه مستقیم سالها فشار رقابتی و چالشهای داخلی است. اینتل در سالهای اخیر شاهد از دست دادن سهم بازار خود به رقبای چابکتر و نوآورتر، از جمله AMD در بازار پردازندهها و شرکتهای طراحی تراشه مبتنی بر ARM بوده است. عدم توانایی اینتل در تطبیق سریع با تغییرات صنعت و سرمایهگذاری کافی در فناوریهای جدید، این شرکت را در موقعیت دشواری قرار داده است.
گزارش مالی سهماههی دوم اینتل، تصویر روشنی از ادامه زیاندهی شرکت ارائه داد. همین امر، تسریع در اجرای برنامههای کوچکسازی را ضروری ساخت. اینتل برای دستیابی به هدف بلندپروازانه صرفهجویی ۱۷ میلیارد دلاری در هزینهها طی یک سال آینده، چارهای جز کاهش قابل توجه نیروی انسانی و بازنگری در پروژههای پرهزینه خود ندارد. این صرفهجوییها از طریق اخراج کارکنان، بهینهسازی فرآیندهای عملیاتی، و تمرکز بر حوزههای سودآورتر انجام خواهد شد.
این میزان از اخراج (۳۰ درصد) بیسابقه است و نشاندهنده ابعاد وسیعتر مشکلات و نیاز به یک تحول اساسی است. اینتل به دنبال ایجاد ساختاری چابکتر و کارآمدتر است تا بتواند در بازار پویا و رقابتی امروز، به سرعت واکنش نشان دهد و نوآوریهای لازم را برای بازپسگیری جایگاه خود ارائه دهد.
تأثیر بر برنامههای توسعه جهانی
یکی از مهمترین جنبههای برنامه کوچکسازی اینتل، بازنگری در پروژههای توسعه جهانی است. اینتل اعلام کرده که از برنامههای پیشین خود برای ساخت تأسیسات بزرگ تولید تراشه در آلمان و لهستان عقبنشینی خواهد کرد. این پروژهها، که قرار بود هزاران شغل جدید ایجاد کنند، اکنون به دلیل اولویتهای جدید شرکت به حالت تعلیق درآمده یا به طور کامل لغو شدهاند. این تغییر استراتژی، پیامدهای اقتصادی و سیاسی قابل توجهی برای کشورهای اروپایی خواهد داشت.
علاوه بر این، اینتل قصد دارد بخشی از فعالیتهای خود در کاستاریکا را به ویتنام منتقل کند. این تغییر جغرافیایی، عمدتاً عملیات مونتاژ و آزمایش تراشهها را تحت تأثیر قرار خواهد داد. اگرچه کارخانههای اینتل در کاستاریکا به طور کامل تعطیل نمیشوند، اما این انتقال نشانهای از تمایل اینتل به بهینهسازی زنجیره تأمین و بهرهبرداری از مزایای منطقهای، از جمله هزینههای کمتر تولید است.
«دیوید زینسنر»، مدیر مالی اینتل، تأیید کرده است که این اقدامات، شامل پروژههای در حال ساخت در ایالت اوهایو در ایالات متحده نیز میشود. به گفتهی او، روند ساختوساز در اوهایو کندتر خواهد شد تا با شرایط فعلی بازار هماهنگ بماند. این تصمیم، بازتابدهنده واقعیتهای اقتصادی اینتل است؛ از جمله کاهش تقاضا برای برخی محصولات و افزایش هزینههای تولید.
این تغییرات در مقیاس جهانی، ناشی از یک استراتژی جامعتر برای کاهش هزینهها و افزایش کارایی عملیاتی اینتل است. در شرایطی که صنعت نیمههادی با نوسانات تقاضا و چالشهای ژئوپلیتیکی مواجه است، شرکتها مجبورند با انعطافپذیری بیشتری عمل کنند. اینتل با عقبنشینی از برخی پروژههای بزرگ و انتقال عملیات به مناطق با هزینه کمتر، در تلاش است تا رقابتپذیری و پایداری بلندمدت خود را حفظ کند.
آینده اینتل: چالشها و چشمانداز
آینده اینتل در پرتو این تصمیمات رادیکال، با چالشها و فرصتهای متعددی همراه خواهد بود. از یک سو، هدف صرفهجویی ۱۷ میلیارد دلاری، نشاندهنده عزم جدی شرکت برای بازگرداندن سلامت مالی است. اگر اینتل بتواند به این هدف دست یابد، میتواند وضعیت مالی خود را بهبود بخشد و سرمایه لازم برای تحقیق و توسعه و نوآوریهای آینده را فراهم آورد. اینتل نیاز مبرمی به بهروزرسانی فناوریهای تولیدی خود دارد تا بتواند با شرکتهایی مانند TSMC و Samsung که در خط مقدم تولید تراشههای پیشرفته قرار دارند، رقابت کند.
با این حال، این مسیر بدون ریسک نیست. اخراج تعداد زیادی از کارکنان میتواند بر روحیه باقیماندهی تیم تأثیر منفی بگذارد و منجر به کاهش نوآوری و از دست رفتن استعدادهای کلیدی شود. علاوه بر این، عقبنشینی از پروژههای بزرگ ساخت تراشه در اروپا و کند شدن توسعه در آمریکا، ممکن است اینتل را در دستیابی به هدف بلندمدت خود یعنی “پنج گره در چهار سال” با مشکل مواجه کند.
در نهایت، موفقیت اینتل به توانایی آن در سازگاری با تغییرات سریع بازار و نوآوری مداوم بستگی دارد. این شرکت باید به سرعت در بازارهای جدید مانند هوش مصنوعی، اتوماسیون صنعتی و محاسبات لبه (Edge Computing) جایگاه خود را تقویت کند. فقط با اتخاذ رویکردی جامع و آیندهنگر، اینتل میتواند چالشهای فعلی را پشت سر بگذارد و دوباره به یکی از بازیگران اصلی و سودآور در صنعت فناوری تبدیل شود.
تصمیمات اخیر اینتل، بیش از آنکه صرفاً یک تعدیل نیروی ساده باشد، نشاندهنده یک تغییر پارادایم در استراتژی و رویکرد این شرکت است. اینتل، با درس گرفتن از گذشته، در تلاش است تا با کوچکسازی هوشمندانه و تمرکز بر نقاط قوت اصلی خود، به دوران طلایی گذشته بازگردد. این اقدامات، اگرچه دردناک و پرهزینه هستند، اما ممکن است تنها راه برای تضمین بقا و رشد بلندمدت این غول تراشهسازی باشد.
**منبع مقاله:** Zoomit