در بحبوحه افزایش تنشها با چین، دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، روز پنجشنبه اصرار کرد که لیپ-بو تان، مدیرعامل اینتل، باید از سمت خود کنارهگیری کند و او را به داشتن تعارض منافع متهم کرد. این درخواست ناگهانی و قاطعانه، در فضای رقابت شدید فناوری و نگرانیهای فزاینده امنیت ملی بین دو قدرت بزرگ اقتصادی جهان، وزن قابل توجهی دارد.
ترامپ در پستی در پلتفرم رسانه اجتماعی خود، Truth Social، نوشت: «مدیرعامل اینتل به شدت دچار تعارض منافع است و باید فورا استعفا دهد. هیچ راه حل دیگری برای این مشکل وجود ندارد. از توجه شما به این مشکل سپاسگزارم!» این اظهارات بدون ارائه شواهد یا جزئیات فوری از سوی ترامپ در مورد دلایل دقیق این اتهامات مطرح شد، که خود به پیچیدگی و ابهام ماجرا میافزاید.
این خواسته از سوی ترامپ، که در دوران ریاستجمهوری خود رویکردی تهاجمی در قبال شرکتهای فناوری چینی و روابط تجاری آمریکا با پکن داشت، نشاندهنده تداوم دیدگاه او در قبال تهدیدات احتمالی ناشی از نفوذ چین در بخشهای حیاتی اقتصاد آمریکاست. اینگونه اظهارات میتواند به سرعت بر احساسات بازار و اعتماد عمومی به شرکتهای بزرگ تأثیر بگذارد.
صنعت نیمهرسانا، که اینتل یکی از بازیگران اصلی آن است، در کانون این رقابت ژئوپلیتیکی قرار دارد. تسلط بر تولید تراشههای پیشرفته نه تنها برای پیشرفت فناوریهای نوظهور مانند هوش مصنوعی حیاتی است، بلکه برای امنیت ملی و توانمندی دفاعی کشورها نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. اظهارات ترامپ در این بستر، نشاندهنده عمق نگرانیهای سیاسی در مورد رهبری شرکتهایی است که نقش محوری در این صنعت ایفا میکنند.
اتهامات و فشارهای سیاسی
پست ترامپ پس از آن منتشر شد که سناتور جمهوریخواه، تام کاتن، روز چهارشنبه نامهای به هیئت مدیره اینتل نوشت و در مورد روابط تان با چین، سرمایهگذاریهای او در این کشور، و همچنین نگرانیهایی درباره دوران رهبری او در شرکت Cadence Design Systems، که به یک دانشگاه نظامی چینی فروخته شد، سوالاتی مطرح کرد. این جزئیات، اگرچه از سوی ترامپ مستقیماً ذکر نشده بود، اما پسزمینه اتهام «تعارض منافع» را روشن میسازد.
کاتن، که از چهرههای سرشناس ضد چین در کنگره آمریکا است، در نامهاش تاکید کرده بود که چنین روابطی میتواند تهدیدی برای امنیت ملی آمریکا محسوب شود. نگرانیهای اصلی حول این محور میچرخد که آیا لیپ-بو تان، به عنوان مدیرعامل یک شرکت فناوری استراتژیک آمریکایی، میتواند به طور کامل منافع اینتل و در نتیجه منافع ملی آمریکا را در برابر نفوذ چین تضمین کند یا خیر.
این نوع فشارها از سوی سیاستمداران آمریکایی، به ویژه در شرایط فعلی که دولت آمریکا به دنبال کاهش وابستگی خود به زنجیره تامین فناوری چین و تقویت تولید داخلی است، بیسابقه نیست. این تلاشها معمولاً هدفمند هستند تا شرکتهای آمریکایی را به سوی همسویی بیشتر با اولویتهای ژئوپلیتیکی واشنگتن سوق دهند و ریسکهای امنیتی احتمالی را کاهش دهند.
نامهی سناتور کاتن و متعاقباً واکنش سریع ترامپ نشان میدهد که موضوع نفوذ چین در بخش فناوری آمریکا به یک مسئله حزبی صرف محدود نمیشود، بلکه به یک اجماع فزاینده در هر دو حزب اصلی آمریکا در مورد لزوم مقابله با نفوذ پکن تبدیل شده است. این فشارها میتوانند منجر به بررسیهای دقیقتر و احتمالا محدودیتهای بیشتر برای مدیران اجرایی شرکتهای فناوری با روابط بینالمللی پیچیده شوند.
رهبری لیپ-بو تان در اینتل
تان، که در ماه مارس سکان هدایت اینتل را به دست گرفت، بر بهبود کارایی این شرکت سازنده تراشه تمرکز کرده است. اینتل در رقابت تراشههای هوش مصنوعی از شرکتهایی مانند انویدیا و ایامدی عقب افتاده و تان تلاش میکند تا این روند را معکوس کند. ورود او به این سمت در دورهای چالشبرانگیز برای اینتل صورت گرفت، زیرا شرکت به دنبال بازیابی جایگاه خود به عنوان پیشرو در نوآوری و تولید تراشه است.

تان از زمان تصدی مسئولیت، هزاران کارمند را اخراج کرده، برنامههایی برای ساخت کارخانههای جدید را متوقف کرده و تلاش میکند تا شرکتهای فرعی غیرهستهای را بفروشد تا اینتل را به یک شرکت مهندسیمحور بازگرداند. این تصمیمات سخت، بخشی از یک استراتژی گستردهتر برای بهینهسازی عملیات و تمرکز بر قابلیتهای اصلی اینتل در طراحی و تولید تراشههای پیشرفته است.
این اقدامات نشاندهنده تعهد او به تحول اینتل در مواجهه با چالشهای بازار و رقابت فزاینده است. با این حال، اتهامات مربوط به روابط با چین میتواند پیچیدگیهای جدیدی را برای او و شرکتش ایجاد کند، به ویژه در زمانی که اینتل به شدت نیازمند ثبات و تمرکز بر اجرای برنامههای بازسازی خود است.
تغییرات ساختاری در اینتل و تلاش برای بازگشت به ریشههای مهندسی خود، در راستای نیازهای مبرم صنعت تراشه است. بازار تراشههای هوش مصنوعی به سرعت در حال رشد است و اینتل باید خود را به سرعت با این تغییرات تطبیق دهد تا بتواند سهمی از این بازار پررونق را به دست آورد. این امر مستلزم رهبری قوی و بدون ابهام است.
نقش قانون تراشهها (CHIPS Act)
نکته قابل توجه این است که اینتل بخش مهمی از قانون CHIPS دولت بایدن بود. طبق این قانون، اینتل نزدیک به ۸ میلیارد دلار کمک مالی برای راهاندازی پروژههای تولید و بستهبندی تراشه در تاسیسات خود در آریزونا، نیومکزیکو، اوهایو و اورگان دریافت کرده است. این سرمایهگذاریها با هدف تقویت تولید داخلی تراشه در آمریکا و کاهش وابستگی به تولیدکنندگان خارجی، به ویژه در آسیا، انجام میشود.
قانون CHIPS نه تنها یک حمایت مالی است، بلکه یک ابتکار استراتژیک برای تضمین امنیت زنجیره تامین تراشه آمریکا در برابر شوکهای ژئوپلیتیکی و اختلالات جهانی محسوب میشود. اینتل به عنوان یکی از بزرگترین دریافتکنندگان این کمکها، نقش محوری در تحقق اهداف این قانون ایفا میکند و انتظار میرود که سهم قابل توجهی در افزایش ظرفیت تولید تراشه در خاک آمریکا داشته باشد.
تمرکز بر تولید داخلی تراشه، به ویژه در شرایط رقابت فزاینده با چین، از اولویتهای اصلی دولت آمریکاست. هرگونه ابهام یا نگرانی در مورد رهبری اینتل میتواند بر اعتماد به این برنامههای استراتژیک و ملی تأثیر بگذارد. این کمکهای دولتی نشاندهنده اهمیت اینتل در استراتژی امنیت اقتصادی و فناوری آمریکاست.
این طرحها نه تنها به ایجاد شغل در ایالات متحده کمک میکنند، بلکه به تقویت نوآوری و حفظ برتری فناوری آمریکا در سطح جهان نیز منجر میشوند. در چنین شرایطی، هرگونه اتهام علیه مدیرعامل اینتل که به روابط خارجی او مرتبط باشد، میتواند عواقب جدی برای شرکت و برنامههای ملی داشته باشد.
پیامدها و چشمانداز آینده
در حال حاضر، اینتل به درخواست برای اظهار نظر در این خصوص پاسخی نداده است. سکوت شرکت در مواجهه با این اتهامات جدی، میتواند به تفاسیر مختلفی منجر شود. از یک سو، ممکن است نشاندهنده عدم تمایل به دامن زدن به جنجال سیاسی باشد، و از سوی دیگر، میتواند به معنای بررسی داخلی یا آمادهسازی پاسخی جامع باشد.
اتهامات ترامپ و سناتور کاتن میتواند پیامدهای قابل توجهی برای لیپ-بو تان و آینده اینتل داشته باشد. در صورت ادامه فشارها و عدم رفع ابهامات، اعتماد سهامداران و سرمایهگذاران ممکن است کاهش یابد، که به نوبه خود بر ارزش سهام شرکت و توانایی آن در جذب سرمایه تاثیر خواهد گذاشت.
علاوه بر این، این وضعیت میتواند به چالشهای قانونی و نظارتی برای اینتل منجر شود، به خصوص اگر اتهامات مربوط به تعارض منافع جدیتر تلقی شوند. در محیط فعلی، شرکتهای فناوری جهانی باید با دقت بیشتری روابط خود را با بازیگران خارجی مدیریت کنند تا از درگیری با سیاستهای امنیت ملی آمریکا جلوگیری شود.
این رویداد همچنین بر دشواریهای رهبری یک شرکت فناوری بزرگ در دوران تنشهای ژئوپلیتیکی تاکید میکند. مدیران عامل نه تنها باید به فکر سودآوری و نوآوری باشند، بلکه باید به دقت سیاستهای دولتی و فشارهای سیاسی را نیز رصد کرده و استراتژیهای خود را بر این اساس تنظیم کنند.
در نهایت، سرنوشت لیپ-بو تان و اینتل در این پرونده، میتواند الگویی برای سایر شرکتهای فناوری آمریکایی باشد که روابط گستردهای با بازارهای جهانی، به ویژه چین، دارند. این موضوع نشان میدهد که چگونه سیاست و فناوری به طور جداییناپذیری به هم گره خوردهاند و تصمیمات در یک حوزه به سرعت بر دیگری تأثیر میگذارد.
منبع مقاله: TechCrunch