مقدمه: آیندهای اجتماعی برای نینتندو سوییچ 2
در جریان رویداد “Nintendo Indie World” امروز، دو حقیقت برای من آشکار شد. نخست، این که بازیهای موسوم به “فرندزلاپ” (Friendslop) قرار است همچون یک پیانوی در حال سقوط در کارتونهای “رود رانر”، با قدرت تمام به سوییچ 2 هجوم بیاورند. دوم، این که من از این بابت بینهایت خوشحالم، چرا که سرانجام میتوانم این بازیها را تجربه کنم. این ژانر نوظهور که بر پایه همکاری کژوال و هرج و مرج خلاقانه بنا شده است، پتانسیل بالایی برای دگرگون کردن نحوه بازی کردن ما با دوستانمان دارد.
بازیهای فرندزلاپ، عنوانی که در ابتدا با طعنه و کنایه به کار برده میشد اما اکنون به یک واژه توصیفی دقیق تبدیل شده است، به بازیهای همکاریمحور مستقل (ایندی) اطلاق میشود که ساختار گیمپلی آزادی دارند. این ساختار، فضایی برای آشوب و هرج و مرجی فراهم میآورد که میتواند باعث وایرال شدن بازیها در شبکههای اجتماعی شود. از آنچه که تا کنون دیدهام، به نظر میرسد من نیز عاشق این سبک از بازیها خواهم شد. این بازیها، برخلاف بسیاری از عناوین پر زرق و برق AAA، بر سادگی، دسترسیپذیری و ایجاد لحظات خندهدار و غیرمنتظره تمرکز دارند.
فرندزلاپ به خاطر گرافیکهای نسبتاً ضعیف (که ریشه در بخش “اسلاپ” نام آن دارد) شناخته میشود؛ گرافیکهایی که به بازیها ظاهری خاص و هنری میبخشند که در بسیاری از بازیهای مستقل دیگر نیز رایج است. هرچند این اصطلاح هنوز به یک ژانر جهانی همچون “مترویدوانیا” یا “سولزلایک” تبدیل نشده است، اما کماکان برای دستهبندی بازیهای همکاریمحور کژوال که اخیراً عمدتاً در پلتفرم استیم به شدت محبوب شدهاند، کاربردی و مفید است. این بازیها بیشتر به خاطر ارزش سرگرمی و قابلیت پخشپذیری مجدد، نه به دلیل نوآوریهای تکنیکی، مورد توجه قرار گرفتهاند.
این بازیها بیش از آنکه بر پیچیدگیهای گرافیکی یا مکانیکی تمرکز کنند، بر تعاملات غیرمنتظره و خندهدار بین بازیکنان متمرکز هستند. همین جنبه اجتماعی و قابلیت ایجاد لحظات کمدی غیرقابل پیشبینی، رمز موفقیت آنهاست. بازیبازان اغلب این بازیها را با دوستان خود استریم کرده و واکنشهای خود را به اتفاقات بامزه و گاه احمقانه با مخاطبانشان به اشتراک میگذارند، که این خود به چرخه وایرال شدن آنها دامن میزند. گرافیک “اسلاپ” در واقع به معنای بیکیفیتی نیست، بلکه نشانهای از تمرکز توسعهدهندگان بر ایدههای نوآورانه و سرگرمکننده، به جای صرف بودجه و زمان زیاد بر جزئیات بصری است. این رویکرد، به آنها اجازه میدهد تا با منابع محدود، عناوینی خلق کنند که از نظر تجربه کاربری، به شدت غنی و جذاب هستند.

تصویر: Landfall
ماهیت بازیهای “فرندزلاپ”
همانطور که پیشتر اشاره شد، اصطلاح “فرندزلاپ” به بازیهای ویدیویی همکاریمحوری اشاره دارد که به دلیل ساختار آزاد خود، زمینه را برای آشوب و لحظات غیرمنتظره فراهم میکنند. این بازیها اغلب با حداقل گرافیک ممکن طراحی میشوند، اما این “کمبود” در واقع به یک سبک هنری خاص و جذاب تبدیل شده است. برخلاف بازیهای AAA که صدها میلیون دلار صرف جزئیات گرافیکی و فیزیک واقعگرایانه میکنند، فرندزلاپها سادگی را در آغوش میکشند. این سادگی، نه تنها به توسعهدهندگان مستقل با بودجه محدود اجازه میدهد تا ایدههای خلاقانه خود را به واقعیت تبدیل کنند، بلکه به بازیکنان نیز فضایی برای تمرکز بر سرگرمی خالص و تعاملات اجتماعی میبخشد.
مهمترین ویژگی فرندزلاپ، پتانسیل بالای آن برای تولید محتوای وایرال است. این بازیها پر از موقعیتهایی هستند که به صورت طبیعی منجر به لحظات خندهدار، شوخیهای داخلی گروهی و چالشهای غیرمنتظره میشوند. استریمرها و تولیدکنندگان محتوا عاشق این بازیها هستند، زیرا هر جلسه بازی، محتوای تازهای برای جذب مخاطب فراهم میکند. خواه این محتوا یک شکست خندهدار در یک مأموریت ساده باشد یا یک پیروزی غیرمنتظره که از دل هرج و مرج بیرون میآید. این ژانر در حقیقت حول محور خلق داستانهای شخصی و به یاد ماندنی با دوستان میچرخد و به بازیکنان امکان میدهد تا بدون فشارهای رقابتی، لحظات مشترک و فراموشنشدنی را تجربه کنند.
با وجود محبوبیت رو به رشد، فرندزلاپ هنوز به طور رسمی به عنوان یک ژانر مستقل در صنعت بازی شناخته نشده است، همانند “روگلایک” یا “ایمرسیو سیم”. با این حال، جامعه بازیکنان و منتقدان به طور فزایندهای از این واژه برای توصیف این دسته از بازیهای کژوال همکاریمحور استفاده میکنند که اخیراً به اوج محبوبیت خود در پلتفرمهایی مانند استیم رسیدهاند. این محبوبیت نه تنها به دلیل سادگی دسترسی و قیمت مناسب آنهاست، بلکه عمدتاً به خاطر جنبههای اجتماعی قوی و قابلیتهای نامحدود برای شیطنتهای گروهی است. این بازیها به جای رقابت سخت، بر همکاری و همراهی تأکید دارند.
توسعهدهندگان این بازیها اغلب تیمهای کوچک و مستقل هستند که با شور و اشتیاق فراوان، عناوینی را خلق میکنند که شاید از نظر فنی بینقص نباشند، اما از نظر روحیه و نوآوری سرشارند. آنها به جای تعقیب ترندهای صنعت بزرگ، به دنبال ارائه تجربیات منحصر به فرد و خندهدار هستند که بازیکنان میتوانند بارها و بارها با دوستانشان از آنها لذت ببرند. این رویکرد، به این بازیها حیات و دوامی میبخشد که شاید از بسیاری از عناوین پرهزینه و پرگرافیک، فراتر رود و یک ارتباط عمیقتر بین بازیکنان و بازی ایجاد کند.
ویدیو: تریلر بازی Content Warning – نمایش Indie World 8.7.2025
چالش همیشگی گیمرهای راحتی
مشکل اصلی برای من، به عنوان یک “گیمر راحتی”، این است که انجام این بازیها معمولاً نیازمند بلند شدن از روی مبل است؛ کاری که من به ندرت انجام میدهم! اگر نتوانم یک بازی را از روی مبل راحتیام بازی کنم، تمایلی به آن ندارم. این وضعیت برای بسیاری از بازیکنان صادق است که به دنبال تجربهای آرامشبخش و در دسترس هستند. بازیهای همکاریمحور که برای کنسولها عرضه میشوند، مانند “Phasmophobia” (فاسموفوبیا)، کاملاً برای من مناسب هستند. میتوانم به راحتی روی مبل لم داده و با دوستانم به شکار ارواح بروم، بدون اینکه نگران تنظیمات پیچیده یا کابلکشیهای متعدد باشم.
اما بازیهایی که فقط برای پلتفرم PC منتشر میشوند، مانند “Peak” (پیک)، برای من کاملاً بیمعنی هستند. برای یک گیمر کنسول، ورود به دنیای بازیهای PC میتواند دشواریهای زیادی داشته باشد. تنظیمات پیچیده کارت گرافیک، درایورها، مشکلات سازگاری نرمافزاری و نیاز به یک میز و صندلی مناسب برای تجربه طولانیمدت، همگی موانعی هستند که بسیاری از گیمرهای کنسول، از جمله من، ترجیح میدهند با آنها روبرو نشوند. راحتی و سادگی اتصال و بازی کردن، از مهمترین اولویتهاست و پلتفرم PC گاهی این سادگی را فدای قدرت و انعطافپذیری میکند.
تصور کنید که باید برای هر جلسه بازی، به سراغ کامپیوتر خود بروید، هدفون و میکروفون را تنظیم کنید، و از طریق برنامههای جانبی مانند دیسکورد، با دوستانتان ارتباط برقرار کنید. این فرآیند، برای کسی که به دنبال یک تجربه سرگرمکننده و بیدردسر است، میتواند به سرعت خستهکننده و ناامیدکننده شود. در مقابل، کنسولها با ارائه یک تجربه یکپارچه و ساده “پلاگ اند پلی” (Plug and Play)، همیشه انتخاب اول من بودهاند، زیرا آنها نیاز به پیکربندیهای دستی و دانش فنی کمتری دارند، که این امر به بازیکنان اجازه میدهد تا سریعتر وارد عمل شوند.
این چالش فقط مربوط به راحتی فیزیکی نیست، بلکه به راحتی در ارتباط نیز برمیگردد. تلاش برای استفاده از چت متنی کوچک روی صفحه نمایش استیم دک یا برقراری تماس دیسکورد از طریق گوشی همراه، در حالی که سعی دارید روی بازی تمرکز کنید، میتواند به سرعت منجر به از دست دادن تمرکز و لذت بازی شود. اینجاست که نیاز به یک راهحل جامع و کاربرپسند، که بتواند ارتباطات صوتی را به صورت یکپارچه در تجربه کنسولی ادغام کند، بیش از پیش احساس میشود تا بازیکنان بتوانند بدون هیچ مانعی، از ارتباطات حیاتی در بازیهای همکاریمحور لذت ببرند.
GameChat دروازه را برای ورود تعداد زیادی از بازیهای مشابه به سوییچ 2 باز میکند.
GameChat: ابزاری برای از میان برداشتن محدودیتها
دیدن تریلر بازی “Content Warning” در طول رویداد Indie World، نشان داد که چگونه قابلیت “GameChat” در نینتندو سوییچ 2 میتواند این مشکل را حل کرده و شکاف موجود را از بین ببرد و راه را برای عرضه بازیهای چند پلتفرمی که قبلاً تنها برای PC بودند، باز کند. پیش از این قابلیت، بازی کردن عناوین همکاریمحور مانند “Among Us” (ایمونگ آس) با دوستانتان که سوییچ داشتند، نیازمند این بود که یا همه در یک اتاق باشید، یا از طریق دیسکورد (که فرآیندی زمانبر و پیچیده بود) ارتباط برقرار کنید، یا تلاش مذبوحانهای برای استفاده از “Nintendo Switch App” داشته باشید، که اغلب اوقات با قطعی و کیفیت پایین همراه بود.
این قابلیت جدید، تمام موانع و اصطکاکهای ارتباطی را از بین میبرد. GameChat به شما اجازه میدهد تا تنها با فشردن یک دکمه، به دوستانتان متصل شوید و به صورت آنلاین با هم بازی کنید، دقیقاً مانند تجربه “Mario Kart World”. یا حتی میتوانید به صورت جداگانه در یک لابی چهار نفره با هم چت کنید، در حالی که هر یک مشغول انجام کارهای خود هستید. این انعطافپذیری در ارتباط، تجربهای روان و لذتبخش را برای بازیکنان به ارمغان میآورد و ارتباطات را به جزئی طبیعی و بیوقفه از گیمپلی تبدیل میکند. این راحتی، خصوصاً در بازیهایی که به ارتباط صوتی سریع و روان نیاز دارند، حیاتی است.
قابلیت GameChat در سوییچ 2، مانع ورود من به این دسته از بازیها را به کلی برطرف میکند. دیگر نیازی نیست نگران نحوه تنظیم چت متنی یا صوتی روی استیم دک خود باشم، یا در حین بازی کردن روی دک، از طریق تماس دیسکورد روی گوشیام صحبت کنم. (به یاد بیاورید، من تنبلم!) با یک دکمه و روی یک دستگاه، میتوانم به دوستانم متصل شوم و تا جایی که دلم میخواهد صحبت کنم، در حالی که همه ما توسط موجودات زیرآبی خورده میشویم! این سادگی کاربری، نقطه عطفی برای نینتندو و کاربرانش خواهد بود.
این پیشرفت، نه تنها راحتی را برای بازیکنان فراهم میکند، بلکه برای توسعهدهندگان بازیهای مستقل نیز یک فرصت طلایی است. با از بین رفتن موانع ارتباطی، بازار هدف آنها به شکل چشمگیری گسترش مییابد و میتوانند بازیهای خود را برای مخاطبان کنسولی نیز عرضه کنند، بدون اینکه نگران مشکلات پیچیده صوتی یا تنظیمات شبکه باشند. این به معنای دسترسی بیشتر، فروش بیشتر و در نهایت، نوآوری بیشتر در صنعت بازیهای مستقل خواهد بود. GameChat نه تنها یک ویژگی، بلکه یک عامل تغییردهنده بازی برای کل اکوسیستم سوییچ 2 است.

تصویر: Innersloth – Among Us یکی از اولین نمونههای “فرندزلاپ” است و بازی کردن آن در سوییچ 2 با قابلیت GameChat بسیار بهبود خواهد یافت.
تأثیر GameChat بر آینده بازیهای سوییچ 2
قابلیت GameChat در سوییچ 2، دروازه را برای ورود تعداد بیشماری از بازیهای مشابه به این کنسول باز میکند. به عنوان مثال، بازی “Content Warning” که در آن شما و دوستانتان به کاوش در یک خرابه زیرآبی میپردازید تا پدیدههای ماوراءالطبیعه را برای کسب شهرت و درآمد تبلیغاتی در شبکههای اجتماعی فیلمبرداری کنید. نحوه انجام این کار، و این که آیا همه دوستانتان از این سفر جان سالم به در میبرند یا نه، کاملاً به خودتان بستگی دارد. در بازیهای فرندزلاپ، همکاری مهم است اما الزامی نیست. و در واقع، کار کردن علیه یکدیگر میتواند به همان اندازه کار کردن با هم سرگرمکننده باشد. این آزادی عمل، لحظات فراموشنشدنی و روایتهای شخصی منحصر به فردی را ایجاد میکند که از دل تعاملات طبیعی و بدون فشار قوانین سختگیرانه بازی شکل میگیرند و تجربه بازی را غنیتر میسازند.
مثال بارز دیگر، بازی “Peak” است که تنها در کمتر از یک ماه، نزدیک به 5 میلیون نسخه فروخت. این دقیقاً همان نوع بازی کژوال و همکاریمحور مستقل است که سوییچ برای آن ساخته شده است. بازی “Peak” و عناوین مشابه آن در سوییچ 2، پتانسیل موفقیت فوقالعادهای دارند. این بازیها از نظر گرافیکی یا مکانیکی، سنگین نیستند – و حتی اگر هم بودند، ارتقاء سختافزاری سوییچ 2 میتواند از پس آنها برآید. این بدان معناست که توسعهدهندگان نیازی به بهینهسازیهای افراطی برای کنسول نخواهند داشت و میتوانند تمرکز خود را بر روی ارائه تجربهای روان و لذتبخش حفظ کنند، که این امر به نوبه خود منجر به انتشار سریعتر و ارزانتر بازیها میشود.
علاوه بر این، این بازیها عمدتاً بر “دورهمی با دوستان” متمرکز هستند؛ ویژگی کلیدی که در حال حاضر در برخی از محبوبترین بازیهای جهان دیده میشود. بازیبازان امروزی بیش از هر چیز به دنبال فرصتی برای بازی با دوستانشان در پلتفرمهایی هستند که دوستانشان در آن حضور دارند. GameChat با از میان برداشتن موانع ارتباطی، سوییچ 2 را به پلتفرمی ایدهآل برای این خواسته تبدیل میکند. کنسول دستی نینتندو همیشه به خاطر جنبه اجتماعی و قابلیت بازی مشترک در یک مکان مشهور بوده است، اما GameChat این قابلیت را به بعد آنلاین نیز گسترش میدهد و فاصله بین بازیکنان را، چه در یک اتاق باشند و چه در قارههای مختلف، از بین میبرد.
به طور خلاصه، ترکیب سادگی ذاتی بازیهای فرندزلاپ، نیاز روزافزون به تجربیات اجتماعی و پتانسیل سختافزاری و نرمافزاری GameChat در سوییچ 2، یک فرمول برنده را ایجاد میکند. این یک گام بزرگ برای نینتندو است تا نه تنها بازار بازیهای مستقل را به سمت خود جذب کند، بلکه تجربه بازیهای آنلاین چندنفره را برای کاربران خود، به طرز چشمگیری بهبود بخشد و آن را از رقبای خود متمایز کند. این یک اتفاق هیجانانگیز است که میتواند تعریف بازیهای گروهی را در کنسولهای دستی، دگرگون سازد و نسل جدیدی از بازیهای اجتماعی را به ارمغان آورد.
نتیجهگیری: عصری جدید برای بازیهای گروهی
در نهایت، ورود بازیهای فرندزلاپ به نینتندو سوییچ 2، با محوریت قابلیت GameChat، نشاندهنده شروع عصری جدید برای بازیهای گروهی است. این پیشرفت، نه تنها موانع دیرینه برای گیمرهای راحتی مانند من را از میان برمیدارد، بلکه به توسعهدهندگان مستقل فرصت میدهد تا آثار خود را به بازاری گستردهتر از همیشه عرضه کنند. دیگر خبری از دردسرهای تنظیم چت صوتی در پلتفرمهای پیچیده یا محدودیتهای بازی در نزدیکی فیزیکی نیست. با GameChat، تنها یک دکمه کافی است تا به دوستانتان متصل شوید و ماجراجوییهای پر از هرج و مرج و خنده را آغاز کنید. این سطح از سادگی و کارایی، تجربهای بینظیر را فراهم میآورد.
این حرکت استراتژیک نینتندو، نه تنها جایگاه سوییچ 2 را در بازار رقابتی کنسولها تقویت میکند، بلکه به نیاز رو به رشد بازیکنان برای تجربیات اجتماعی و کژوال پاسخ میدهد. بازیهایی که بر روی سرگرمی خالص و تعاملات دوستانه تمرکز دارند، اکنون میتوانند بدون هیچ محدودیتی، بر روی پلتفرمی که به راحتی در دسترس میلیونها نفر قرار دارد، در دسترس قرار گیرند. این دسترسیپذیری گسترده، پتانسیل رشد انفجاری این ژانر را در پی خواهد داشت و جامعهای بزرگتر از بازیکنان را گرد هم میآورد.
پتانسیل موفقیت این ترکیب، عظیم است. با توجه به محبوبیت چشمگیر بازیهای فرندزلاپ در PC و تمایل بازیکنان به سادگی و راحتی، سوییچ 2 میتواند به خانه جدید و اصلی این ژانر تبدیل شود. این یک خبر فوقالعاده برای همه کسانی است که عاشق بازیهای پر از شیطنت و خنده با دوستانشان هستند، اما همیشه به دنبال راهی آسانتر برای انجام آن بودهاند. آینده بازیهای گروهی در سوییچ 2، روشن و هیجانانگیز به نظر میرسد و نویدبخش ساعتها سرگرمی بیوقفه است.
و من برای تجربه این آینده، بیصبرانه منتظرم.
منبع: The Verge