موج بیسابقهی اخراجها در صنعت تکنولوژی: نیمهی اول ۲۰۲۵
صنعت تکنولوژی که سالها نمادی از رشد بیوقفه و فرصتهای شغلی رو به افزایش بود، در نیمهی اول سال ۲۰۲۵ شاهد موجی بیسابقه از تعدیل نیروها بوده است. تنها در شش ماه ابتدایی سال جاری، بیش از ۱۰۰ هزار نفر از کارکنان این صنعت شغل خود را از دست دادهاند. این رقم، زنگ خطری جدی برای ثبات شغلی در یکی از پویاترین بخشهای اقتصادی جهان به شمار میرود و سوالاتی جدی را دربارهی آیندهی نیروی کار در عصر دیجیتال مطرح میکند.
گزارشهای متعدد، از جمله تحلیلی که توسط The Bridge Chronicle منتشر شده است، نشان میدهد که این موج اخراجها تنها به چند شرکت خاص محدود نمیشود، بلکه دامنهی وسیعی از غولهای تکنولوژی تا استارتاپهای کوچک را در بر گرفته است. این وضعیت، چشمانداز بازار کار فناوری را مبهم کرده و اضطراب زیادی را در میان میلیونها نفر از متخصصان این حوزه به وجود آورده است.
دلایل این تعدیلهای گسترده پیچیده و چندوجهی است. از یک سو، شرایط کلان اقتصادی و چالشهای ژئوپلیتیکی بر شرکتها فشار وارد کردهاند و از سوی دیگر، تحولات سریع فناوری، به ویژه در حوزهی هوش مصنوعی، ساختار نیازهای نیروی کار را تغییر داده است. این همزمانی عوامل، منجر به تصمیمی دشوار برای بسیاری از مدیران ارشد شده است.
پیامدهای این موج اخراجها فراتر از ارقام و آمار است. هزاران خانواده تحت تأثیر قرار گرفتهاند و جامعهی تکنولوژی در سراسر جهان با چالشهای جدیدی برای بازتعریف مسیر شغلی و تطبیق با واقعیتهای نوین مواجه است. این وضعیت، نیاز به سیاستگذاریهای جدید و راهکارهای نوآورانه برای حمایت از نیروی کار و تضمین گذار آرام به اقتصاد آینده را بیش از پیش آشکار میسازد.
بازیگران اصلی و ارقام تکاندهنده
در صدر فهرست شرکتهایی که بیشترین تعدیل نیرو را داشتهاند، نامهای بزرگی به چشم میخورد. اینتل، غول تراشهسازی، با حذف ۱۲ هزار موقعیت شغلی، پیشتاز این موج است. این اقدام اینتل پس از گزارش مالی ناموفق این شرکت در تابستان ۲۰۲۴ صورت گرفت که نشاندهندهی کاهش تقاضا برای برخی از محصولات و نیاز به بازسازی ساختاری بود.
پس از اینتل، مایکروسافت با ۱۰ هزار اخراج و متا (شرکت مادر فیسبوک و اینستاگرام) با هشت هزار تعدیل نیرو، در رتبههای بعدی قرار دارند. این ارقام نشان میدهد که حتی شرکتهایی با درآمدهای کلان و نفوذ جهانی نیز از این روند بینصیب نماندهاند. آمازون، گوگل، سیلزفورس و سیسکو نیز از دیگر شرکتهایی هستند که در این دوره به اخراج گستردهی کارکنان خود دست زدهاند.
این تعدیلها نه تنها بخشهای خاصی از شرکتها، بلکه طیف وسیعی از تیمها، از مهندسی و توسعه محصول گرفته تا بازاریابی و فروش را شامل شده است. این وسعت اخراجها، تصویری نگرانکننده از رویکرد جدید شرکتهای تکنولوژی به کارایی و ساختار نیروی انسانی خود ارائه میدهد.
دلایل پشت پردهی تعدیل نیروها: از رکود مالی تا پیشرفت هوش مصنوعی
یکی از اصلیترین محرکهای این موج اخراجها، عملکرد مالی ضعیف برخی از شرکتها بوده است. گزارش ناموفق مالی اینتل در تابستان ۲۰۲۴، نمونهای بارز از این فشار اقتصادی بود. لیپ-بو تن، مدیرعامل اینتل، از ماه آوریل کاهش ۲۰ درصدی نیروی کار را آغاز کرد و حتی کل بخش تراشههای خودرویی این شرکت را به دلیل عدم بازدهی مورد انتظار تعطیل نمود. این اقدامات تهاجمی، نشاندهندهی فوریت کاهش هزینهها و تمرکز بر سودآوری در مواجهه با شرایط دشوار بازار است.
اما همهی اخراجها ناشی از زیان مالی نیستند. شرکتهایی مانند مایکروسافت و گوگل، اگرچه با مشکلات مالی حاد مواجه نبودهاند، اما به دلیل تغییر اولویتها و سرمایهگذاری سنگین در حوزههای جدید، به ویژه هوش مصنوعی، اقدام به تعدیل نیرو کردهاند. این شرکتها در حال بازآرایی ساختارهای داخلی خود برای تمرکز بر نوآوری در هوش مصنوعی هستند، که این امر منجر به مازاد نیروی کار در بخشهای سنتیتر میشود.
پیشرفت سریع هوش مصنوعی و اتوماسیون، به تدریج نقش نیروی کار انسانی را در بسیاری از وظایف تغییر میدهد. مدیران شرکتهای تکنولوژی بر این باورند که بسیاری از کارهای اداری و حتی تخصصی، در آینده نزدیک توسط الگوریتمها و سیستمهای هوش مصنوعی قابل انجام خواهد بود. این تحول، منجر به کاهش نیاز به نیروی انسانی در برخی بخشها و افزایش تقاضا برای متخصصان هوش مصنوعی و داده خواهد شد، که این خود به اخراجهای گسترده دامن زده است.
با وجود سرمایهگذاریهای عظیم در دیتاسنتر و هوش مصنوعی، بسیاری از شرکتها مجبور شدهاند از پروژههایی که بازدهی کمتری دارند، عقبنشینی کنند. این استراتژی، هرچند برای بلندمدت شرکتها ضروری است، اما در کوتاهمدت به معنای حذف تیمها و تعدیل نیروهای مرتبط با آن پروژهها است. این بازبینی استراتژیک، بخشی جداییناپذیر از چرخهی حیات در صنعت تکنولوژی به شمار میرود، اما اثرات آن بر نیروی کار قابل توجه است.
اثرات دوران پساکرونا و استخدامهای بیرویه
دوران همهگیری کرونا با افزایش بیسابقهی تقاضا برای خدمات دیجیتال و محصولات تکنولوژی همراه بود. شرکتها برای پاسخگویی به این تقاضای فزاینده، به سرعت اقدام به استخدامهای گسترده کردند. این رشد سریع، هرچند در آن زمان منطقی به نظر میرسید، اما با بازگشت به شرایط عادیتر و کاهش سرعت رشد، بسیاری از این شرکتها اکنون با نیروی انسانی مازاد مواجه شدهاند.
مدیران عامل و هیئت مدیرهها، تحت فشار سهامداران برای کاهش هزینهها و افزایش سود، به این نتیجه رسیدهاند که ساختارهای سازمانی آنها بیش از حد بزرگ شدهاند. در نتیجه، تعدیل نیرو به عنوان یک راهکار اجتنابناپذیر برای “حق اندازهگیری” و بازگرداندن شرکتها به سطوح استخدام پایدارتر، مورد استفاده قرار گرفته است. این “تصحیح” در بازار کار، بسیاری را غافلگیر کرده است.
بسیاری از متخصصان استخدام شده در دوران اوج کرونا، با وعدهی رشد و توسعهی بلندمدت به این شرکتها پیوستند، اما اکنون خود را در میانهی یک رکود شغلی میبینند. این تجربه، علاوه بر فشار مالی، بر روحیهی نیروی کار و اعتماد به صنعت تکنولوژی تأثیر منفی گذاشته است و باعث شده بسیاری به دنبال مسیرهای شغلی پایدارتر در سایر صنایع باشند.
سایهی هوش مصنوعی بر اشتغال
یکی از مهمترین و شاید نگرانکنندهترین دلایل موج کنونی اخراجها، پیشرفتهای شگرف در حوزهی هوش مصنوعی و یادگیری ماشین است. این فناوریها به سرعت در حال بلوغ هستند و قابلیتهای آنها در انجام وظایف پیچیده، از تحلیل دادهها گرفته تا تولید محتوا و برنامهنویسی، روز به روز در حال افزایش است.
شرکتها به دنبال بهرهگیری از هوش مصنوعی برای افزایش کارایی و کاهش هزینهها هستند. این بدان معناست که بسیاری از وظایف که پیشتر توسط انسان انجام میشد، اکنون میتوانند به صورت خودکار انجام شوند. به عنوان مثال، در بخشهای خدمات مشتری، پشتیبانی فنی، و حتی تولید نرمافزار، هوش مصنوعی شروع به جایگزینی تدریجی نیروی انسانی کرده است. این روند، گرچه به افزایش بهرهوری منجر میشود، اما تبعات اجتماعی مهمی در پی دارد و جامعه را با چالش ایجاد مشاغل جدید برای افراد آواره شده از این تحولات مواجه میسازد.
این تغییر پارادایم، نه تنها به معنای اخراج نیروهای فعلی است، بلکه الگوی استخدام در آینده را نیز تحت تأثیر قرار میدهد. شرکتها به دنبال جذب استعدادهایی هستند که بتوانند با ابزارهای هوش مصنوعی کار کنند، آنها را توسعه دهند یا نظارت کنند، نه کسانی که وظایف تکراری را انجام میدهند. این امر، نیاز به بازآموزی و ارتقاء مهارتهای نیروی کار کنونی را بیش از هر زمان دیگری حیاتی میسازد تا بتوانند در بازار کار جدید رقابت کنند.
چالشهای ژئوپلیتیکی و اقتصاد جهانی
علاوه بر عوامل داخلی صنعت تکنولوژی، چالشهای ژئوپلیتیکی و نوسانات اقتصاد جهانی نیز بر چشمانداز این صنعت سایه افکندهاند. تعرفههای تجاری وضع شده توسط دولتهایی نظیر دولت دونالد ترامپ، منجر به افزایش هزینههای تولید و کاهش حاشیه سود شرکتهای تکنولوژی شده است. این تعرفهها، به ویژه در روابط تجاری بین آمریکا و چین، اختلال ایجاد کرده و شرکتها را مجبور به بازنگری در زنجیرههای تأمین و استراتژیهای تولید خود کرده است.
ادامهی جنگ اوکراین نیز تأثیرات مخربی بر اقتصاد جهانی داشته است. این جنگ نه تنها به افزایش قیمت انرژی و مواد اولیه منجر شده، بلکه عدم قطعیت سیاسی و اقتصادی را در سراسر جهان تشدید کرده است. شرکتهای تکنولوژی، که به ثبات جهانی برای سرمایهگذاری و توسعهی بازار نیاز دارند، در چنین شرایطی با احتیاط بیشتری عمل میکنند و از استخدامهای جدید پرهیز میکنند.
تنشهای تجاری و سیاسی بین قدرتهای بزرگ، مانند رقابت فزاینده میان آمریکا و چین بر سر فناوریهای پیشرفته، نیز بر شرکتهای تکنولوژی فشار وارد میکند. این تنشها میتوانند منجر به محدودیتهایی در دسترسی به بازارهای کلیدی، زنجیرههای تأمین، و حتی نیروی کار شوند. در چنین محیطی، شرکتها به سمت کوچکتر شدن و متمرکزتر شدن بر عملیات اصلی خود سوق داده میشوند تا بتوانند در برابر شوکهای خارجی تابآوری بیشتری داشته باشند.
پیامدهای انسانی و آیندهی نامعلوم
اثرات انسانی این موج اخراجها عمیق و گسترده است. صدها هزار نفر از متخصصان با تجربه و با استعداد، به طور ناگهانی خود را در بازار کار بیخانمان مییابند. این وضعیت میتواند منجر به فشار مالی شدید، استرس روانی، و حتی مشکلات سلامتی شود. بسیاری از این افراد مجبورند شغلهای جدیدی خارج از حوزهی تخصصی خود پیدا کنند یا برای مدت طولانی بیکار بمانند.
بازار کار برای این متخصصان نیز چالشبرانگیز شده است. با افزایش تعداد افراد جویای کار و کاهش فرصتهای شغلی جدید، رقابت برای هر موقعیت شغلی به شدت بالا رفته است. این امر میتواند منجر به کاهش حقوق و مزایا و کاهش قدرت چانهزنی کارکنان شود. همچنین، نیاز به بازآموزی و توسعهی مهارتهای جدید برای تطبیق با نیازهای متغیر بازار کار، بار مالی و زمانی اضافی را بر دوش افراد اخراج شده میگذارد.
از سوی دیگر، این موج اخراجها میتواند به تغییر دائمی در فرهنگ کار در صنعت تکنولوژی منجر شود. شاید دورانی که شرکتهای تکنولوژی با مزایای فوقالعاده و امنیت شغلی بالا شناخته میشدند، رو به پایان باشد. این امر میتواند به کاهش جذابیت این صنعت برای استعدادهای جوان منجر شود و در بلندمدت، بر نوآوری و رشد کلی این بخش تأثیر بگذارد.
اهمیت حمایتهای دولتی و برنامههای بازآموزی در این شرایط بیش از پیش روشن میشود. دولتها باید برای تسهیل گذار شغلی، ارائه خدمات مشاورهای و حمایت مالی از افراد بیکار شده، و ایجاد فرصتهای جدید در صنایع نوظهور، نقش فعالتری ایفا کنند. این بحران، فرصتی برای بازاندیشی در مورد مدلهای اقتصادی و اجتماعی در عصر هوش مصنوعی و اتوماسیون نیز فراهم میآورد.
آیندهی صنعت تکنولوژی: انقباض یا تحول؟
سوال بزرگی که اکنون مطرح میشود این است که آیا این موج اخراجها نشاندهندهی یک انقباض دائمی در صنعت تکنولوژی است، یا صرفاً یک مرحلهی گذار و تحول به سوی مدلی جدید از کار و تولید؟ تحلیلگران نظرات متفاوتی در این زمینه دارند. برخی معتقدند که با تسریع پذیرش هوش مصنوعی و اتوماسیون، نیاز به نیروی کار انسانی در بسیاری از بخشها کاهش خواهد یافت و ما شاهد یک “بیکاری ساختاری” در مقیاس وسیعتر خواهیم بود.
در مقابل، گروه دیگری بر این باورند که هرچند برخی مشاغل حذف میشوند، اما مشاغل جدیدی نیز در حوزههای مرتبط با هوش مصنوعی، توسعهی فناوریهای نوظهور، و صنایع خلاق ایجاد خواهد شد. به عنوان مثال، نیاز به مهندسان هوش مصنوعی، متخصصان داده، طراحان تعامل انسان و هوش مصنوعی، و مربیان سیستمهای هوش مصنوعی رو به افزایش خواهد بود. این دیدگاه، بر لزوم سرمایهگذاری در آموزش و بازآموزی نیروی کار برای تطبیق با این مشاغل جدید تأکید دارد.
به نظر میرسد آیندهی صنعت تکنولوژی نه انقباض محض است و نه رشد بیحد و حصر گذشته، بلکه ترکیبی از هر دو خواهد بود. شرکتها به سمت کارایی بیشتر، اتوماسیون عمیقتر، و تمرکز بر نوآوریهای پربازده حرکت خواهند کرد. این امر به معنای تغییر مداوم در نیازهای نیروی کار و لزوم چابکی و تطبیقپذیری برای متخصصان این حوزه است. بازار کار آینده نیازمند مهارتهای جدیدی است که شامل خلاقیت، تفکر انتقادی، حل مسئله، و توانایی همکاری با هوش مصنوعی میشود.
در نهایت، این دوره از اخراجها را میتوان به عنوان یک نقطهی عطف در تاریخ صنعت تکنولوژی در نظر گرفت؛ نقطهای که در آن، سرعت تحول فناوری، واقعیتهای اقتصادی جهانی، و فشارهای اجتماعی، همگی دست به دست هم دادهاند تا چشمانداز شغلی را برای همیشه تغییر دهند. آیندهی کار در صنعت تکنولوژی، به شدت به نحوهی پاسخگویی دولتها، شرکتها و افراد به این چالشها و فرصتهای جدید بستگی خواهد داشت.
منبع مقاله: زومیت (بر اساس گزارشی از The Bridge Chronicle)