تصور کنید پهپادهایی که امروز مناطق بلایای طبیعی را نقشهبرداری میکنند و فردا به شناسایی اهداف نظامی میپردازند. یا حسگرهای فعالیت لرزهای که برای ساختوساز طراحی شدهاند و سپس برای ردیابی زیردریاییها در زیر آب به کار میروند. این ایدهها نمایانگر وعده فناوریهای دو منظوره هستند که هم به اهداف غیرنظامی و هم نظامی خدمت میکنند. برای اولین بار، کمیسیون اروپا به صراحت پیشنهاد کرده است که این فناوریها را از طریق برنامههایی مانند «افق اروپا» (Horizon Europe) تأمین مالی کند. اما در حالی که ما برای استقبال از فناوریهای دو منظوره شتاب میگیریم، با یک انتخاب اساسی روبرو هستیم: آیا مدل قدیمی را ادامه دهیم که در آن کاربردهای نظامی، نوآوری را پیش میبرند و غیرنظامیان بعداً آن را به کار میگیرند، یا این الگو را کاملاً وارونه کنیم؟ این مقاله به بررسی مزایای رویکرد “اول غیرنظامی” در توسعه فناوریهای دو منظوره میپردازد و استدلال میکند که چگونه این مسیر میتواند به راهحلهای قویتر و مفیدتری برای همه بخشها منجر شود.
مدل سنتی: نوآوری نظامی-محور و درسهای گذشته
برای دههها، نوآوری تکنولوژیک مسیری هموار را دنبال کرده است: ارتش توسعه را هدایت میکند و کاربردهای غیرنظامی به عنوان یک نتیجه ثانویه پدیدار میشوند. یکی از موفقترین فناوریهای دو منظوره در تاریخ، سیستم موقعیتیاب جهانی (GPS) است. این سیستم که در دهه 1970 توسط وزارت دفاع ایالات متحده توسعه یافت، اساساً برای موقعیتیابی و ناوبری نظامی طراحی شده بود. دسترسی غیرنظامیان توسط قابلیتی به نام “دسترسی انتخابی” (Selective Availability) محدود شده بود؛ ویژگیای که عمداً دقت را کاهش میداد تا برتری نظامی حفظ شود. این محدودیت برای سالها مانع از پتانسیل کامل GPS شد.
پتانسیل کامل GPS تا سال 2000، زمانی که “دسترسی انتخابی” غیرفعال شد، به واقعیت نپیوست. با این اقدام، دقت GPS برای کاربران غیرنظامی فوراً ده برابر افزایش یافت. این فناوری به سرعت به ابزاری تبدیل شد که امروزه اکثر ما هر روز به آن وابسته هستیم و جرقهی نوآوریهایی را زد که صنایع مختلفی از کشاورزی تا حملونقل را متحول کرد. یک مطالعه در سال 2019 توسط موسسه ملی استانداردها و فناوری (NIST) تخمین زد که GPS 1.4 تریلیون دلار منافع اقتصادی ایجاد کرده است. این ارقام نشاندهنده تاثیر شگرف فناوریهایی است که پس از آزادسازی، به بازار گستردهتر غیرنظامی راه مییابند.
رویکرد نظامی-محور، همانطور که با GPS دیدیم، برای دههها بر بودجهبندی نوآوری تسلط داشته است. با این حال، شواهد قانعکنندهای وجود دارد که رویکردهای اول-غیرنظامی به فناوریهای دو منظوره، هم نیازهای فوری جامعه را بهتر برآورده میکنند و هم در نهایت راهحلهای قویتری را برای همه کاربردها – از جمله کاربردهای نظامی – تولید میکنند. این تغییر دیدگاه حیاتی است، زیرا نشان میدهد که تکیه صرف بر نیازهای نظامی، میتواند مانع از پیشرفتهای بزرگتر و گستردهتر شود.
در واقع، تاریخ نشان داده است که نوآوریهایی که ابتدا برای پاسخگویی به نیازهای گسترده و متنوع غیرنظامی طراحی میشوند، اغلب انعطافپذیری و قابلیت انطباق بیشتری پیدا میکنند. این فناوریها در طول زمان و از طریق استفادههای گسترده در محیطهای مختلف، به طور طبیعی بهبود یافته و بهینهسازی میشوند، که این فرآیند خود به خود به ارتقای کارایی و قابلیت اطمینان آنها برای کاربردهای نظامی نیز منجر میشود. این یک چرخه بازخورد مثبت است که در آن استفاده غیرنظامی، محرک اصلی پیشرفت است.
مزایای رویکرد “اول غیرنظامی”: مقیاس و چابکی بازار
مدل سنتی یک واقعیت حیاتی را نادیده میگیرد: بازارهای غیرنظامی هم مقیاس و هم تنوع کاربردها را فراهم میکنند که به شیوههایی نوآوری را هدایت میکنند که بخش نظامی تخصصیتر قادر به تطبیق آن نیست. این الگو در دامنههای تکنولوژیکی مختلف تکرار میشود. پروتکلهای اینترنت که برای ارتباطات نظامی توسعه یافته بودند، بزرگترین تکامل خود را در کاربردهای غیرنظامی یافتند، قبل از اینکه برای ارتقاء سیستمهای نظامی بازگردند. صنعت پهپادهای تجاری، نوآوری هوایی را بسیار فراتر از آنچه که صرفاً خرید نظامی میتوانست به دست آورد، تسریع کرده است. این یعنی استفاده گسترده غیرنظامی، با بازخورد و بهینهسازی مداوم، به بلوغ سریعتر فناوری کمک میکند.
با تمرکز بر موارد استفاده اول-غیرنظامی، نوآوری میتواند از بازارهای بزرگتر، کاربردهای متنوعتر و چرخههای توسعه سریعتر بهرهمند شود. زمانی که فناوریها با کاربردهای غیرنظامی گسترده در ذهن توسعه مییابند، از صرفهجویی در مقیاس بهره میبرند که توسعه صرفاً نظامی نمیتواند به آن دست یابد. این امر منجر به کاهش هزینهها، دسترسی گستردهتر و در نهایت پذیرش سریعتر و بهبود مستمر میشود. بازارهای غیرنظامی نیروی محرکه قدرتمندی برای نوآوری هستند که نباید دستکم گرفته شوند.
این امر تا حدی به این دلیل است که نوآوری غیرنظامی با محدودیتهای بوروکراتیک کمتری مواجه است. چرخههای تدارکات نظامی میتوانند سالها یا حتی دههها طول بکشند، در حالی که بازارهای غیرنظامی به چابکی و تکرار سریع پاداش میدهند. توسعه برای استفاده غیرنظامی ابتدا به فناوریها اجازه میدهد سریعتر از آنچه در جدول زمانی تدارکات دفاعی سنتی ممکن است، تکامل یافته و به بلوغ برسند. این تفاوت در سرعت، به فناوریهای غیرنظامی امکان میدهد پیشرو باشند و سپس نیازهای نظامی را با راهحلهای اثباتشده و کارآمد تامین کنند.
علاوه بر این، تنوع بالای نیازها و سناریوهای کاربردی در بخش غیرنظامی، به توسعهدهندگان فرصت میدهد تا فناوریهای خود را در شرایط مختلف و برای اهداف گوناگون آزمایش و بهینه کنند. این فرآیند تکرار سریع و بازخورد مستمر، نه تنها به افزایش کارایی و قابلیت اطمینان کمک میکند، بلکه منجر به کشف کاربردهای جدیدی میشود که ممکن است در ابتدا تصور نمیشدند. این انعطافپذیری و پویایی در بازار غیرنظامی، در نهایت به نفع بخش نظامی نیز خواهد بود، زیرا آنها میتوانند از فناوریهای بالغ و اثباتشده بهرهبرداری کنند.
چالشهای فنی بنیادین و جذب استعداد
امیدوارکنندهترین پیشرفتهای دو منظوره از پرداختن به چالشهای فنی بنیادین ناشی میشوند تا توابع عملیاتی خاص. زمانی که نوآوران صرفاً بر عملیات نظامی تمرکز میکنند، اغلب پتانسیل گستردهتر فناوریهای خود را از دست میدهند. پتانسیل علمی انتزاعی نیست؛ تنها از طریق پیادهسازی به واقعیت میپیوندد. به عنوان مثال، توسعه سیستمهای ناوبری قوی که بدون GPS کار میکنند، نمونهای عالی از این رویکرد است. راهحلی که پهپادهای تحویلدهنده را قادر میسازد تا به طور قابل اعتماد در محیطهای شهری ناوبری کنند، میتواند تدارکات را متحول کند و همزمان قابلیتهای حیاتی برای عملیات دفاعی را فراهم آورد.
با تأکید بر کاربردهای غیرنظامی در حالی که کاربردهای نظامی بالقوه را نیز در نظر میگیریم، فضایی برای نوآوریهایی ایجاد میکنیم که در غیر این صورت هرگز ممکن نبودند. این همزیستی بین دو بخش، به فناوریها اجازه میدهد تا به شکلی جامعتر و کاربردیتر توسعه یابند. رویکردی که صرفاً به نیازهای نظامی نگاه میکند، ممکن است از پتانسیلهای خلاقانه و نوآوریهای جانبی که از طریق نیازهای گستردهتر غیرنظامی پدید میآیند، غافل بماند.
تحقیقات کمیسیون اروپا در مورد معرفی جنبه فناوری نظامی به جانشین برنامه «افق اروپا» نشان داد که موسسات دانشگاهی و تحقیقاتی ترجیح میدهند به وضعیت موجود پایبند باشند و بودجه تحقیق و توسعه اروپا را صرفاً برای فناوریهای غیرنظامی حفظ کنند. با فراهم کردن مسیرهای تأمین مالی که به این ترجیحات احترام میگذارند، ما مجموعهی استعدادها را گسترش میدهیم و به چالشهای تکنولوژیکی حیاتی میپردازیم. با توجه به فشارهای مالی و سیاسی در آموزش عالی ایالات متحده، اروپا میتواند با ایجاد محیطی همسو با ارزشهای اصلی آنها، نوآوران برتر را از سراسر اقیانوس اطلس جذب کند. این یعنی محیطی باز و متمرکز بر نوآوری برای همه، نه فقط برای اهداف نظامی.
علاوه بر این، تمرکز بر حل مشکلات واقعی و گسترده غیرنظامی، اغلب منجر به راهحلهایی میشود که از نظر پایداری و کاربردی بودن برتر هستند. این راهحلها به دلیل نیاز به تطبیق با محیطهای پیچیده و کاربران متنوع، از همان ابتدا با در نظر گرفتن مقاومت، سهولت استفاده و مقرون به صرفه بودن توسعه مییابند. این ویژگیها برای کاربردهای نظامی نیز حیاتی هستند، جایی که قابلیت اطمینان در شرایط سخت، یک مزیت بزرگ محسوب میشود.
ساخت پُلهای ارتباطی برای آیندهای دو منظوره
همانطور که اروپا تمرکز خود را بر خودمختاری استراتژیک و حاکمیت تکنولوژیکی تشدید میکند، فناوریهای دو منظوره نقش فزایندهای مهم ایفا خواهند کرد. اقدامات اخیر اتحادیه اروپا برای اجازه دادن به بودجهبندی دو منظوره از طریق برنامههایی مانند «افق اروپا» نشاندهنده یک تغییر مهم در نحوه رویکرد ما به نوآوری است. اما با شکلگیری این ابتکارات، آنها باید از صرفاً تکرار مدل سنتی نظامی-محور اجتناب کنند. هدف باید ایجاد یک اکوسیستم پویا باشد که در آن نوآوری از هر دو جهت، یعنی غیرنظامی و نظامی، تغذیه شود.
با اولویتبندی موارد استفاده غیرنظامی در حالی که کاربردهای نظامی را نیز به رسمیت میشناسیم، میتوانیم از نیروهای بازار، جذب استعدادهای متنوع و تولید فناوریهای قویتر برای همه کاربردها بهرهبرداری کنیم. این رویکرد تضمین میکند که فناوریها نه تنها در حوزه نظامی کارآمد هستند، بلکه در زندگی روزمره نیز مفید واقع میشوند و از طریق پذیرش گستردهتر، بهبود مستمر و پایداری بیشتری پیدا میکنند. این یک سرمایهگذاری هوشمندانه در آیندهای است که در آن امنیت و پیشرفت اجتماعی دست در دست هم حرکت میکنند.
با این حال، برای اینکه توسعه دو منظوره واقعاً پایدار باشد، فناوریهای غیرنظامی و نظامی دیگر نباید در سیلوها قرار گیرند – ما باید شکاف بین تحقیق و توسعه اول-غیرنظامی و موارد استفاده نظامی را پر کنیم. با توجه به شکافی که بین نحوه عملکرد این دو بخش وجود دارد، این امر نیازمند یک فرآیند فعال خواهد بود. آغاز تبادل دانش بازتر، بینشها و آموختهها را از هر دو جهان بهتر به کار خواهد گرفت. برای نهادهایی که بر فناوری نظامی تمرکز دارند، زمان آن رسیده است که یک معادل غیرنظامی را پرورش دهند. برعکس، سازمانهایی مانند SPRIND، آژانس فدرال آلمان برای نوآوریهای تحولآفرین – که بر فناوری غیرنظامی تمرکز دارند – باید کاربردهای نظامی را نیز بررسی کنند. این یک رویکرد دوسویه برای اطمینان از همافزایی و بهرهوری حداکثری است.
این همافزایی میتواند از طریق برنامههای مشترک تحقیق و توسعه، کارگاههای آموزشی تبادل دانش، و حتی ایجاد تیمهای بینرشتهای متشکل از متخصصان هر دو حوزه محقق شود. هدف نهایی، ایجاد یک فرهنگ نوآوری است که در آن مرزهای مصنوعی بین کاربردهای نظامی و غیرنظامی از بین میروند و بهترین ایدهها بدون توجه به منشأ آنها، فرصت رشد و توسعه پیدا میکنند.
آیندهای مشترک: همگرایی نوآوری غیرنظامی و نظامی
چالشهایی که ما با آنها روبرو هستیم – از تغییرات آب و هوایی و امنیت انرژی گرفته تا تابآوری زنجیره تامین – نیازمند راهحلهای تکنولوژیکی هستند که اهداف متعددی را دنبال میکنند. دوگانگی قدیمی بین نوآوری غیرنظامی و نظامی در دنیایی که قدرتمندترین فناوریها ناگزیر به هر دو حوزه خدمت میکنند، به طور فزایندهای منسوخ شده است. دیگر نمیتوان این دو حوزه را کاملاً جدا از یکدیگر در نظر گرفت؛ زیرا پیشرفت در یکی، به ناچار بر دیگری تأثیر میگذارد و بالعکس.
در این دوران جدید، همگرایی نوآوریها اجتنابناپذیر است. فناوریهای دو منظوره تحولآفرین فردا بسیار نزدیکتر از آن چیزی هستند که فکر میکنیم – اگر امروز بر موارد استفاده غیرنظامی تمرکز کنیم. با این رویکرد، ما نه تنها نیازهای فوری جامعه را برطرف میکنیم، بلکه بستری برای توسعه فناوریهای پیشرفتهتر و مقاومتر ایجاد میکنیم که در زمان نیاز میتوانند برای اهداف دفاعی نیز به کار گرفته شوند. این یک استراتژی برد-برد است که هم به پیشرفت اجتماعی کمک میکند و هم به امنیت ملی میافزاید. این دیدگاه جامع، کلید موفقیت در عصر جدید نوآوریهای سریع و چندوجهی است.
در نهایت، اتخاذ رویکرد “اول غیرنظامی” در نوآوری دو منظوره، نه تنها به تقویت امنیت ملی کمک میکند، بلکه منجر به ایجاد اکوسیستمهای نوآورانه قویتر، اقتصادهای انعطافپذیرتر و جامعهای با قابلیت پاسخگویی بهتر به چالشهای جهانی میشود. این مسیری است که ما را به سوی آیندهای امنتر و مرفهتر هدایت میکند، جایی که تکنولوژی به بهترین شکل ممکن در خدمت بشریت است.
منبع مقاله: The Next Web