چند سالی است که واژه «ورشکستگی آبی» در کنار سایر اصطلاحات نگرانکننده به دایره لغات مردم ایران اضافه شده است. این تنها یک شعار رسانهای نیست، بلکه واقعیتی تلخ و ملموس است که هر روز بیشتر از گذشته خود را در ترکهای عمیق زمینهای خشک، قطعهای مکرر آب شهری و کشاورزی، و خشکی بیسابقه سدها و رودخانههای کشور نمایان میسازد. بحران آب دیگر یک تهدید دور نیست؛ ما به نقطه هشدار رسیدهایم، جایی که ادامه حیات و توسعه کشور با چالشهای جدی و فراگیر مواجه است. این وضعیت نه تنها بر کشاورزی و صنعت، بلکه بر تمامی جنبههای زندگی اجتماعی و اقتصادی سایه افکنده است.
در چنین شرایطی، پرسش اساسی این است که آیا مسئولان همچنان بر آنند تا این بحران فراگیر و چندوجهی را با همان روشهای سنتی و راهحلهای کوتاهمدت و مسکنوار مدیریت کنند؟ این در حالی است که در سراسر جهان، کشورها و جوامع پیشرو به مدد فناوریهای نوین و پیشرفته، راهکارهای موثری برای مدیریت بهینه مصرف آب پیادهسازی کرده و به نتایج چشمگیری دست یافتهاند. از اینترنت اشیا (IoT) و حسگرهای هوشمند دقیق برای اندازهگیری رطوبت خاک و نیاز گیاه گرفته تا سیستمهای آبیاری قطرهای دقیق و مبتنی بر داده، تصویربرداری ماهوارهای برای پایش الگوهای آبیاری و شناسایی مناطق پرمصرف، و هوش مصنوعی برای تحلیل دادهها و پیشبینی نیازهای آبی، همگی ابزارهایی قدرتمند برای پایش، کنترل و بهینهسازی مصرف آب در اختیار ما قرار دادهاند. این ابزارها میتوانند انقلاب بزرگی در مدیریت منابع آبی ایجاد کنند.
دیجیاتو در راستای بررسی این مسئله حیاتی و یافتن راهحلهای نوین و پایدار، به گفتوگو با «حمید بهنگار»، رئیس کارگروه تحول دیجیتالی کشاورزی سازمان نصر تهران نشسته است. به باور این کارشناس برجسته و با تجربه، بحران آب در ایران بیش از هر چیز نیازمند یک «جراحی فناورانه» عمیق و همهجانبه است. او تأکید میکند که استفاده از اینترنت اشیا در کشاورزی برای پایش هوشمند مصرف و بهینهسازی الگوهای آبیاری، بهرهگیری از فناوریهای دیجیتال در تصفیه و بازیافت منابع آبی آلوده یا فاضلاب، و سایر نوآوریهای فناورانه، میتواند گره کور این بحران ملی را بگشاید و مسیر را برای فردایی روشنتر، با منابع آبی پایدارتر، هموار سازد. این رویکرد، نه تنها مصرف را بهینه میکند، بلکه به احیای منابع نیز کمک میکند.
مدیریت سنتی آب، ریشه بحران امروز ما
حمید بهنگار، با لحنی قاطع و صریح، مدیریت سنتی منابع آبی و سیاستهای بخشینگر گذشته را عامل اصلی و ریشهای وضعیت وخیم امروز کشور در حوزه آب میداند. او هشدار میدهد: “اگر بخواهیم آیندهای پایدار و روشن برای نسلهای آتی ایران بسازیم، راهی جز عبور از «دروازه فناوری» نداریم. ادامه مسیر کنونی، تنها ما را به فردایی بیبرکت و خشکتر سوق خواهد داد؛ آیندهای که تشنگی، تصمیمگیر نهایی برای همه شئون زندگی مردم خواهد شد.” این سخنان، اهمیت ورود عاجل و مؤثر بخش خصوصی به حوزه مدیریت آب و هوشمندسازی آن را دوچندان میکند؛ چرا که دولت به تنهایی قادر به حل این بحران فراگیر نیست.
بهنگار با تأکید بر پتانسیل عظیم و بالقوه بخش خصوصی در حل این بحران میگوید: “در صورتی که دولت حمایتهای لازم و هدفمند را از بخش خصوصی به عمل آورد و زمینه را برای فعالیتهای نوآورانه فراهم کند، نه تنها میتوان مشکل آب را در بازه زمانی بسیار کوتاه، یعنی بین یک تا یک سال و نیم، حل کرد، بلکه این رویکرد میتواند ظرفیتهای اقتصادی عظیمی را در سراسر کشور آزاد کند.” وی ادامه میدهد: “این ظرفیتها به بهبود چشمگیر کیفیت محصولات کشاورزی، کاهش محسوس مصرف نهادهها از جمله کود و سموم، و در نهایت، کمک شایانی به رشد اقتصادی کشور منجر خواهد شد.” او با استناد به محاسبات دقیق، به ارقام قابل توجهی اشاره میکند: “تنها در سال اول، بهرهگیری از فناوری و اجرای تحول دیجیتال در این حوزه میتواند ارزشی افزوده معادل ۳.۵ میلیارد دلار برای اقتصاد کشور به ارمغان آورد.” این رقم، گواه روشنی بر تأثیر شگرفی است که یک تحول فناورانه میتواند بر پیکره اقتصاد ملی و معیشت مردم داشته باشد.
با وجود همه این واقعیتها و هشدارهای کارشناسان، به نظر میرسد اکنون زمان آن فرا رسیده است که فناوری از حاشیه به متن مدیریت منابع آبی ایران آورده شود. این امر حیاتی است که پیش از آنکه بحران تشنگی به نقطهای غیرقابل بازگشت برسد و خود به تصمیمگیر نهایی تبدیل شود، اقدامات لازم صورت پذیرد. بهنگار یادآور میشود که از حدود ۶۰ سال پیش، زمانی که طرح آمایش سرزمین در ایران صورت گرفت، همه کارشناسان و مسئولان از چالش جدی آب در این سرزمین خشک، به ویژه در حوزههای صنعت و کشاورزی، مطلع بودند و هشدارهای لازم داده شد. اما متاسفانه در این شش دهه، هیچگاه به این مسئله با جدیت و به صورت ریشهای پرداخته نشده است. نه بحث مدیریت مصرف جامع، نه آبخیزداری اصولی برای حفظ منابع، نه بازیافت و تصفیه به موقع آب، و نه مدیریت کل زنجیره تولید و مصرف آب، هیچیک آنطور که باید و شاید مورد توجه قرار نگرفتهاند و به برنامههای عملیاتی تبدیل نشدهاند. به عقیده او، آمارهای موجود در این بخشها نیز، مانند بسیاری از آمارهای دیگر کشور، نیازمند بازنگری جدی و افزایش دقت و شفافیت هستند. وی با تلخی میافزاید: “اگر این آمارها دقیق و قابل اتکا بودند و مبنای تصمیمگیری قرار میگرفتند، امروز ما به ناگهان با مسئلهای به نام بحران آب مواجه نمیشدیم و میتوانستیم پیشاپیش برای آن تدبیر کنیم.”
نسخه دیجیتالی برای نجات آب ایران
شش دهه از طرح اولیه بحران آب و خشکی در ایران گذشته و در طول حداقل یک دهه اخیر، فناوریهای نوین توانستهاند گرههای بسیاری از مشکلات جهانی را باز کنند و به شکل گستردهای به بهبود زندگی مردم در سراسر دنیا کمک رسانند. وقتی روشهای سنتی دیگر قادر به پاسخگویی به نیازهای موجود و حل بحرانهای پیچیده نیستند، این پرسش اساسی مطرح میشود که نقش و سهم فناوریهای دیجیتال در کاهش هدررفت آب و مدیریت بهینه آن چقدر است؟ و آیا در این مسیر، مطالعات یا طرحهای پایلوت مشخصی از سوی اعضای صنف یا استارتاپها در ایران اجرا شده است؟ رئیس کارگروه تحول دیجیتالی کشاورزی سازمان نصر تهران در پاسخ به این پرسشها اظهار میکند: “در حوزه مدیریت زنجیره تولید و مصرف آب در بخش کشاورزی، ما تجارب بسیار ارزشمندی در شرکتهای دانشبنیان کشور داریم که قابلیتهای بالایی از خود نشان دادهاند.” او با تفسیری خاص از این وضعیت میگوید: “به عقیده من، ما یک نسخه دیجیتالی یا به تعبیر دیگر، یک «درمان دیجیتال» جامع برای مسئله آب کشور در اختیار داریم که میتواند به طور ریشهای و پایدار، راهگشا باشد و ما را از بحران کنونی نجات دهد.”
وی برای توضیح بیشتر، به آمار و ارقام موجود اشاره میکند: “تقریباً ۵۰ درصد از کل مصرف آب کشور در حوزههای صنعت و کشاورزی است که حدود ۷۵ درصد از این رقم نیز به بخش کشاورزی اختصاص دارد. این بدان معناست که کشاورزی بیشترین سهم را در مصرف آب دارد. در روشهای سنتی کشاورزی که هماکنون غالب است، ناترازی میان تجدید ذخایر آبی (آب باران و منابع زیرزمینی) و مصرف ما حدود ۱۵ درصد است. این بدان معناست که مصرف ما ۱۵ درصد بیشتر از توان بازتولید منابع طبیعی است. این رقم، گرچه در نگاه اول کوچک به نظر میرسد، اما تأثیر شگرفی بر تعادل منابع آبی کشور خواهد داشت و نشان میدهد که حتی با بهینهسازی جزئی در مصرف، میتوانیم به نتایج بزرگی دست یابیم.” او تأکید میکند که اگر ما بتوانیم تنها ۱۵ درصد از مصرف آب در این بخش را بهینه کنیم و هدررفت را کاهش دهیم، کشاورزی سنتی ایران از ورشکستگی آبی نجات پیدا خواهد کرد و به پایداری خواهد رسید.

بهنگار با تأکید بر اینکه برای همین ۱۵ درصد بهینهسازی مصرف نیز تاکنون برنامهریزی مناسب و جامعی صورت نگرفته است، دلیل اصلی آن را چنین برمیشمارد: “اولویت برای ما همواره امنیت غذایی و بقا بوده است و نه توسعه و بهرهوری بهینه از منابع. این نگاه کوتاهمدت، ما را به ورطه بحران کشانده است. ما آب را یارانهای کردهایم، به نحوی که قیمت واقعی آن در دست مصرفکننده احساس نشود و انگیزهای برای صرفهجویی وجود نداشته باشد. آبخیزداری را نیز تنها با هدف پیشگیری از سیلاب و نه برای افزایش ضریب نفوذ آب به خاک و احیای ذخایر زیرزمینی طراحی و اجرا کردهایم. مدیریت مصرف ما نیز با هدف واقعی کاهش مصرف و بهینهسازی منابع نبوده و بیشتر بر افزایش حجم تولید و صادرات متمرکز بوده است؛ رویکردی که در بلندمدت به ناترازیهای کنونی منجر شده است و باید فوراً تغییر کند.”
چرا صرفهجویی عمومی کافی نیست؟
در چنین وضعیت پیچیدهای که ریشه در سالها سوءمدیریت و عدم استفاده از فناوری دارد، امروز چه راهکارهایی را میتوانیم در پیش بگیریم؟ این کارشناس معتقد است: “به عنوان مثال، در حوزه کشاورزی، خلق مدلهای نوین کسبوکار که مبتنی بر هوش مصنوعی، اینترنت اشیا و سایر فناوریهای نوظهور هستند، میتواند در برخی محصولات خاص و پرمصرف مانند صیفیجات و محصولات گلخانهای، تا ۷۰ درصد در مصرف آب صرفهجویی ایجاد کند. این میزان آب مازاد، به منابع ملی بازمیگردد و سپس میتواند برای توسعه سایر صنایع و بخشهای حیاتی کشور که نیازمند آب هستند، مورد استفاده قرار گیرد. با همین تغییر به ظاهر ساده اما استراتژیک در الگوهای کشت و روشهای آبیاری، میتوانیم آب مصرفی بخش خانگی که حدود ۷ درصد از کل نیاز ذخایر آبی کشور را شامل میشود، و همچنین آب مورد نیاز بخش صنعت را تأمین کنیم. با حل این ناترازی بزرگ، یک قدم بسیار بلند و مهم برای تضمین آینده پایدار کشور برداشته خواهد شد و میتوانیم از بحران عبور کنیم.” این چشمانداز، پتانسیل عظیم فناوری را در حل ریشهای مشکلات نشان میدهد و باید مورد توجه جدی قرار گیرد.
توضیحات مفصل بهنگار در حالی مطرح میشود که دولت همواره بر لزوم صرفهجویی مردم در مصرف آب به منظور عبور از بحران کنونی تأکید دارد و کمپینهایی نیز در این زمینه راهاندازی کرده است. در این خصوص، رئیس کارگروه تحول دیجیتالی کشاورزی سازمان نصر تهران میگوید: “مسئولان تصمیم گرفتهاند مردم را نیز در این مسئله و دغدغه حیاتی آب شریک کنند که امری مبارک و ضروری است. کشاورزان و صنعتگران نیز بخشهای عظیمی از مردم کشور را تشکیل میدهند و طبیعی است که وقتی حساسیت اجتماعی در مورد بحران آب ایجاد شود و مردم به اهمیت آن پی ببرند، سایر صنایع نیز به سمت صرفهجویی و بهینهسازی حرکت خواهند کرد که این خود به بهبود کلی اوضاع کشور کمک شایانی میکند.” ایجاد این حساسیت عمومی، یک گام مهم در تغییر الگوهای مصرفی و افزایش آگاهی عمومی است و نباید اهمیت آن را دستکم گرفت.
با این حال، بهنگار یادآور میشود که مصرف آب شرب توسط مردم تنها ۷ درصد از کل مصرف آب کشور را به خود اختصاص میدهد. بنابراین، صرفهجویی ۲ درصدی یا حتی بیشتر در این بخش به تنهایی نمیتواند مسئله بحران آب کشور را به طور کامل و ریشهای حل کند. چنین اقداماتی صرفاً یک «حل موقت» و کوتاهمدت را فراهم میآورند و راهکاری پایدار محسوب نمیشوند و نباید تنها به آن اکتفا کرد. او اضافه میکند که البته این حساسیت اجتماعی ایجاد شده میتواند در بلندمدت به بهینهسازی گستردهتر مصرف آب در تمامی بخشها منجر شود و این یک نقطه قوت است. به عنوان مثال، در ماههای اخیر بسیاری از کشاورزان به دلیل مواجهه مستقیم با کمبود آب، به صورت جدی به دنبال یافتن راهکارهایی برای پایداری مصرف آب و بهرهگیری از فناوریهای نوین در مزارع خود هستند. این تغییر نگرش و تمایل به سمت فناوری در میان بهرهبرداران، نقطه امیدبخشی برای آینده است و باید با حمایت دولتی تقویت شود.
دولت و بخش خصوصی: همکاری یا مداخله؟
اکنون که کشاورزان و سایر بخشهای مردمی و خصوصی پای کار آمدهاند و تمایل جدی به بهرهگیری از فناوریهای هوشمند برای مدیریت آب نشان دادهاند، این پرسش اساسی مطرح میشود که وضعیت همکاری و تعامل بین دولت و بخش خصوصی برای پیادهسازی سامانههای هوشمند مدیریت آب چگونه است؟ رئیس کارگروه تحول دیجیتالی کشاورزی سازمان نصر تهران این همکاری را “رضایتبخش” نمیداند و میگوید: “انتظار ما از این همکاری بسیار بیشتر از وضعیت کنونی است. دو وزارتخانه نیرو و جهاد کشاورزی به عنوان متولیان اصلی و کلیدی آب در کشور، باید با استفاده حداکثری از ظرفیت شرکتهای دانشبنیان و نوآور، مسئله بحران آب را به صورت بنیادی و از ریشه حل کنند و به جای دخالتهای اجرایی، نقش تسهیلگر و تنظیمگر را ایفا نمایند. متأسفانه آنچه در عمل شاهد آن هستیم، این است که دولت به جای واگذاری امور اجرایی به بخش خصوصی که از چابکی، خلاقیت و انگیزه بالایی برخوردار است، خود وارد عملیات اجرایی میشود و مسئولیتهایی را بر عهده میگیرد که خارج از حیطه تواناییهای فعلی آن است. در مقابل، در بخش «تنظیمگری» که وظیفه اصلی و حیاتی آن است، به حداقل اقدامات بسنده میکند و نتایج مطلوبی به دست نمیآید. این رویکرد موجب شده است که بخش خصوصی نتواند نقش واقعی و کامل خود را در نوآوری، سرمایهگذاری و پیادهسازی راهحلهای فناورانه ایفا کند و از پتانسیل بینظیر آن استفاده بهینه صورت نگیرد و فرصتهای زیادی از دست برود.”
بهنگار در ادامه، راهکار اساسی خود را برای بهبود این وضعیت ارائه میدهد: “ایجاد یک نهاد فرادولتی و توسعهمحور، مانند «قرارگاه آب» با رویکردی کاملاً توسعهای و آیندهنگرانه، ضروری است. این قرارگاه باید با حضور فعال و مؤثر تمامی قوای سهگانه – قضاییه، مقننه، و دولت – به علاوه نمایندگان قوی و کاردان از بخش خصوصی، شرکتهای دانشبنیان و دانشگاهها، تشکیل شود تا یک همافزایی واقعی شکل گیرد. هدف اصلی آن باید تبدیل ظرفیتهای موجود در شرکتهای دانشبنیان و توان علمی دانشگاهها به فعالیتهای عملیاتی، پروژههای مشخص و راهحلهای ملموس و قابل اجرا باشد. در حال حاضر، چنین ساختاری که بتواند به صورت یکپارچه، هماهنگ و هدفمند عمل کند و دیدگاههای مختلف را تجمیع نماید، وجود ندارد. ترکیب فعلی و رویکرد محافظهکارانه دولت، فرصتهای بیشماری را برای توسعه و حل بحران آب از کشور گرفته است و ما همچنان درگیر مشکلات ساختاری و بروکراسی اداری هستیم که باید برطرف شوند.” این پیشنهاد میتواند مسیر را برای یک تحول بنیادین و پایدار در مدیریت منابع آبی هموار سازد.
زیرساخت اینترنت پایدار و چالش فرهنگی
این کارشناس در مورد زمینههای اصلی حمایت دولت از توسعه سامانههای مدیریت مصرف و کاهش هدررفت آب، توضیح میدهد: “در این مسیر، «ترویج» فرهنگ استفاده از فناوری و «تسهیل» دسترسی به آن، دو اولویت اصلی و بیچون و چرا هستند. دولت باید با ارائه مشوقهای قوی و متنوع همچون معافیتهای مالیاتی طولانیمدت برای سرمایهگذاری در فناوریهای مرتبط با آب، تخصیص یارانههای هدفمند و مؤثر به کشاورزانی که از سیستمهای نوین بهره میبرند، و تسهیل کلی استفاده از فناوریهای هوشمند، کشاورزان و صنعتگران را به سمت مصرف بهینه، تولید سالمتر و پایدارتر هدایت کند. این اقدامات نه تنها منجر به صرفهجویی در مصرف آب میشود، بلکه به افزایش چشمگیر بهرهوری و کیفیت محصولات نیز کمک خواهد کرد و مزایای اقتصادی فراوانی به همراه خواهد داشت.”
به اعتقاد این کارشناس حوزه آب، برای شرکتهای دانشبنیان فعال در این زمینه، دو اقدام اساسی و فوری از سوی دولت ضروری است: “نخست، دولت باید به نقش اصلی خود یعنی «تنظیمگری» بازگردد و از دخالت در امور اجرایی بپرهیزد. اجرا را به طور کامل به بخش خصوصی و نهادهای مردمنهاد بسپارد و فقط نظارت عالیه داشته باشد. بخش خصوصی به دلیل چابکی، انگیزه بالاتر و توانایی در نوآوری، میتواند بسیار کارآمدتر عمل کند. دوم، دولت باید «دادههای خود را باز کند» و آنها را در اختیار بخش خصوصی و دانشگاهها قرار دهد. محدودیت دسترسی به دادههای دقیق و بهروز در حوزه آب، از جمله آمار مصرف، منابع و الگوهای آبی و اقلیمی، یک مانع جدی و حیاتی برای توسعه فناوری و نوآوری در این بخش است. بدون دسترسی به اطلاعات جامع و شفاف، توسعه مدلهای هوش مصنوعی و راهحلهای مبتنی بر داده، عملاً غیرممکن خواهد بود و نمیتوان به راهکارهای دقیق دست یافت.”
بهنگار در بخش دیگری از صحبتهای خود، «زیرساخت اینترنت پایدار و پرسرعت» را یک نیاز کلیدی و غیرقابل انکار برای هوشمندسازی مدیریت آب میداند. او میگوید: “قطعیها یا محدودیتهای مکرر اینترنت در مناطق روستایی و کشاورزی باعث میشود که فناوری، به جای آنکه به عنوان یک فرصت و ابزاری کارآمد در ذهن بهرهبردار (اعم از کشاورز، دامدار، آبزیپرور و…) ثبت شود، به عنوان یک ریسک بزرگ و دردسرآفرین تلقی گردد. این امر، انگیزه لازم برای سرمایهگذاری و استفاده از فناوری را از بین میبرد و مقاومت در برابر تغییر را افزایش میدهد.” او تأکید میکند که تسهیل دسترسی به زیرساختهای پردازشی قوی، دادههای دقیق و اینترنت پایدار و پرسرعت از سوی دولت، میتواند به شکل چشمگیری کشاورزان را به سمت هوشمندسازی و پذیرش فناوریهای نوین سوق دهد و اعتماد آنها را به این سیستمها جلب کند.
بهنگار در جمعبندی خود، فناوری را در دو بخش مجزا اما مرتبط قابل بررسی میداند: “بخش اول، فناوریهای موجود است که خوشبختانه بسیاری از آنها هماکنون در کشور قابل دسترسی و پیادهسازی هستند و متخصصان داخلی توانایی استفاده از آنها را دارند. بخش دوم، فناوری اطلاعات است که متأسفانه با چالشهای جدی و بعضاً پیچیدهای روبهرو است.” اما او معتقد است: “مسئله اصلی امروز ما، بیش از آنکه فناورانه باشد، یک چالش «فرهنگی» و «مدیریتی» است. زیرا فناوری در ذهن بسیاری از تصمیمگیران و مسئولان، هنوز هم یک امر «لوکس» و «فانتزی» تلقی میشود و هنوز به طور کامل به حوزه عملیاتی و صنعتی وارد نشده است.” او تأکید دارد که باید به طور همزمان، هم موضوع فرهنگی و تغییر دیدگاهها نسبت به فناوری، و هم افزایش عمق نفوذ فناوری و دانش در تمامی سطوح کشور دنبال شود تا یک تحول واقعی رخ دهد. “به نظر من، برای حل مسئله آب و کشاورزی در ایران، از نظر فناوری هیچ محدودیت خاصی نداریم؛ بلکه چالش اصلی در «پذیرش» و «اجرا» یا به تعبیر دقیقتر، در «همت جدی در اجرای» این راهکارها و عبور از موانع سنتی است.”
به گفته رئیس کارگروه تحول دیجیتالی کشاورزی سازمان نصر تهران، امروز بحران آب، که اثرات مخرب آن در زندگی تکتک ایرانیان به وضوح ملموس است، میتواند به فرصتی بینظیر برای آغاز یک مسیر جدید تبدیل شود؛ مسیری که نه تنها به حل مسئلهای حیاتی در کشورمان میانجامد، بلکه میتواند به صورت ریشهای و «یکبار برای همیشه» به سامان دادن به این بحران کمک کند. او تأکید دارد: “ما مسئولیت سنگینی بر عهده داریم که ایرانی پایدارتر، سرسبزتر، زیستپذیرتر و آبادتر را به نسلهای آینده خود تحویل دهیم. این مسئولیت، مستلزم نگاهی نوآورانه، همکاری گسترده و اقداماتی شجاعانه است که نباید آن را به تأخیر انداخت.”
بهنگار در انتهای صحبتهای خود اینطور جمعبندی میکند: “برای حل مسئله امروز، میتوانیم بسیاری از چالشهایی را که اکنون با تلاش فراوان و روشهای ناکارآمد سعی میکنیم آنها را از «سوراخ سوزن» بگذرانیم، به راحتی و با کارآمدی بالا از «دروازه فناوری» به سلامت عبور دهیم.” او میافزاید: “امروز، ما به راهکارهایی همچون جیرهبندی آب فکر میکنیم که اگرچه در مقطعی ممکن است دشوار و ضروری باشند، اما باید بدانیم که در کنار این مسیرهای سخت و اجباری، یک «درمان فناورانه» یا همان «درمان دیجیتال» نیز وجود دارد؛ مسیری که میتواند راهحلهای پایدار و نوآورانه را برای این بحران ملی رقم بزند و ما را از تکرار تجربههای تلخ گذشته نجات دهد و به آیندهای پرآبتر رهنمون سازد.”
تأکید نهایی او بر این است که مسئله آب، واقعیتی ملموس و امروزین در کشورمان است، اما نباید تنها به عنوان یک بحران به آن نگریست. بهنگار معتقد است: “این بحران، علاوه بر امکان حل پایدار آن، میتواند به فرصتی طلایی برای صادرات خدمات مهندسی و خلق ظرفیتهای جدید اقتصادی و فناورانه برای ایران در سطح منطقه و جهان تبدیل شود. با هوشمندسازی و مدیریت صحیح آب، میتوانیم نه تنها نیازهای داخلی را برطرف کنیم، بلکه به یک صادرکننده دانش و فناوری در این حوزه تبدیل شویم. اکنون زمان آن است که بحران آب را به فرصتی استثنایی برای ساختن آیندهای روشن و پایدار برای ایران عزیز و نسلهای بعدی این سرزمین بدل کنیم و این فرصت را از دست ندهیم.”
منبع: دیجیاتو